نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
ديوان خاقاني
/
غزليات
غزليات
شماره ١: اي آتش سوداي تو خون کرده جگرها
شماره ٢: طبع تو دمساز نيست عاشق دلسوز را
شماره ٣: خوش خوش خرامان مي روي، اي شاه خوبان تا کجا
شماره ٤: رفتم به راه صفت ديدم به کوي صفا
شماره ٥: ز خاک کوي تو هر خار سوسني است مرا
شماره ٦: به زبان چرب جانا بنواز جان ما را
شماره ٧: بر سر کرشمه از دل خبري فرست ما را
شماره ٨: گرنه عشق او قضاي آسمانستي مرا
شماره ٩: اي پار دوست بوده و امسال آشنا
شماره ١٠: اري في النوم ما طالت نواها
شماره ١١: جام مي تا خط بغداد ده اي يار مرا
شماره ١٢: درد زده است جان من ميوه جان من کجا
شماره ١٣: سر به عدم درنه و ياران طلب
شماره ١٤: گر مدعي نه اي غم جانان به جان طلب
شماره ١٥: مست تمام آمده است بر در من نيم شب
شماره ١٦: به يکي نامه خودم درياب
شماره ١٧: ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
شماره ١٨: رويم ز گريه بين چو گلين کاه زير آب
شماره ١٩: کار عشق از وصل و هجران درگذشت
شماره ٢٠: انصاف در جبلت عالم نيامده است
شماره ٢١: پاي گريز نيست که گردون کمان کش است
شماره ٢٢: تا جهان است از جهان اهل وفائي برنخاست
شماره ٢٣: دل پيشکش تو جان نهاده است
شماره ٢٤: کار گيتي را نوائي مانده نيست
شماره ٢٥: اهل بر روي زمين جستيم نيست
شماره ٢٦: آگه نه اي که بر دلم از غم چه درد خاست
شماره ٢٧: در اين عهد از وفا بوئي نمانده است
شماره ٢٨: از کف ايام امان کس نيافت
شماره ٢٩: زآتش انديشه جانم سوخته است
شماره ٣٠: زخم زمانه را در مرهم پديد نيست
شماره ٣١: چه آفتي تو که کمتر غم تو هجران است
شماره ٣٢: حصن جان ساز در جهان خلوت
شماره ٣٣: بخت بدرنگ من امروز گم است
شماره ٣٤: طره مفشان که غرامت بر ماست
شماره ٣٥: در جهان هيچ سينه بي غم نيست
شماره ٣٦: مرا دانه دل بر آتش فتاده است
شماره ٣٧: من ندانستم که عشق اين رنگ داشت
شماره ٣٨: چه نشينم که فتنه بر پاي است
شماره ٣٩: آن کز مي خواجگي است سرمست
شماره ٤٠: فرمان ملک چه ساحري ساخت
شماره ٤١: اي قول دل به رفيع الدرجات
شماره ٤٢: عيسي لب است يار و دم از من دريغ داشت
شماره ٤٣: دست قبا در جهان نافه گشاي آمده است
شماره ٤٤: اي باد صبح بين که کجا مي فرستمت
شماره ٤٥: لعل او بازار جان خواهد شکست
شماره ٤٦: ديدي که يار چون ز دل ما خبر نداشت
شماره ٤٧: رخ تو رونق قمر بشکست
شماره ٤٨: از حال خود شکسته دلان را خبر فرست
شماره ٤٩: زان زلف مشک رنگ نسيمي به ما فرست
شماره ٥٠: روي تو دارد ز حسن آنچه پري آن نداشت
شماره ٥١: به باغ وصل تو خاري، رقيب صد ورد است
شماره ٥٢: تيره زلفا باده روشن کجاست
شماره ٥٣: دردي است درد عشق که درمان پذير نيست
شماره ٥٤: شمع شب ها بجز خيال تو نيست
شماره ٥٥: سر سوداي تو را سينه ما محرم نيست
شماره ٥٦: ما به غم خو کرده ايم اي دوست ما را غم فرست
شماره ٥٧: بس لابه که بنمودم و دل دار نپذرفت
شماره ٥٨: شوري ز دو عشق در سر ماست
شماره ٥٩: دل شد از دست و نه جاي سخن است
شماره ٦٠: آن نازنين که عيسي دلها زبان اوست
شماره ٦١: عيسي لبي و مرده دلم در برابرت
شماره ٦٢: گر هيچ شبي وصل دلارام توان يافت
شماره ٦٣: چه گويي ز لب دوست شکر وام توان خواست
شماره ٦٤: کيست که در کوي تو فتنه روي نيست
شماره ٦٥: عشق تو قضاي آسماني است
شماره ٦٦: مي خور که جهان حريف جوي است
شماره ٦٧: دل را ز دم تو دام روزي است
شماره ٦٨: اي دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است
شماره ٦٩: خاکي دلم که در لب آن نازنين گريخت
شماره ٧٠: خه که دگر باره دل، درد تو در برگرفت
شماره ٧١: به دو ميگون لب و پسته دهنت
شماره ٧٢: هر که در عاشقي قدم نزده است
شماره ٧٣: جو به جو عشقت شمار دم زدن بر من گرفت
شماره ٧٤: سر و زر کو که منت يارم جست
شماره ٧٥: يارب آن خال بر آن لب چه خوش است
شماره ٧٦: در عشق تو عافيت حرام است
شماره ٧٧: به جائي رسيد عشق که بر جاي جان نشست
شماره ٧٨: چرا ننهم؟ نهم دل بر خيالت
شماره ٧٩: هر که به سوداي چون تو يار بپرداخت
شماره ٨٠: دلم در بحر سوداي تو غرق است
شماره ٨١: بگشا نقاب رخ که ز ره بر در آيمت
شماره ٨٢: علم عشق عالي افتاده است
شماره ٨٣: فلک در نيکوئي انصاف دادت
شماره ٨٤: بتي کز طرف شب مه را وطن ساخت
شماره ٨٥: آن ها که محققان راهند
شماره ٨٦: با او دلم به مهر و محبت نشانه بود
شماره ٨٧: طريق عشق رهبر برنتابد
شماره ٨٨: عقل در عشق تو سرگردان بماند
شماره ٨٩: دل کشيد آخر عنان چون مرد ميدانت نبود
شماره ٩٠: دولت عشق تو آمد عالم جان تازه کرد
شماره ٩١: دل پيش خيال تو صد ديده برافشاند
شماره ٩٢: صد يک حسن تو نوبهار ندارد
شماره ٩٣: تب دوشين در آن بت چون اثر کرد
شماره ٩٤: هر تار ز مژگانش تيري دگر اندازد
شماره ٩٥: عذر از که توان خواست که دلبر نپذيرد
شماره ٩٦: عشق تو چون درآيد شور از جهان برآيد
شماره ٩٧: عشق تو به گرد هر که برگردد
شماره ٩٨: آن زمان کو زلف را سر مي برد
شماره ٩٩: سر نيست کز تو بر سر خنجر نمي شود
شماره ١٠٠: هر زماني بر دلم باري رسد
شماره ١٠١: عشاق بجز يار سر انداز نخواهند
شماره ١٠٢: نگارينا به صحرا رو که صحرا حله مي پوشد
شماره ١٠٣: عشق تو به هر دلي فرو نايد
شماره ١٠٤: فروغ جمالت نظر برنتابد
شماره ١٠٥: خوي او از خام کاري کم نکرد
شماره ١٠٦: ذره نمايد آفتاب ار به جمال تو رسد
شماره ١٠٧: حاشا که مرا جز تو در ديده کسي باشد
شماره ١٠٨: با ياد تو زهر بر شکر خندد
شماره ١٠٩: جانا لب تو پيش کش از ما چه ستاند
شماره ١١٠: مهر تو بر ديگران نتوان نهاد
شماره ١١١: پرده نو ساخت عشق، زخمه نو در فزود
شماره ١١٢: مرا وصلت به جاني برنيايد
شماره ١١٣: دل که در دام تو افتاد غم جان نبرد
شماره ١١٤: دل زخم تو را سپر ندارد
شماره ١١٥: بوسه گه آسمان نعل سمند تو باد
شماره ١١٦: با کفر زلفت اي جان ايمان چه کار دارد
شماره ١١٧: آوازه جمالت چون از جهان برآمد
شماره ١١٨: وصل تو به وهم در نمي آيد
شماره ١١٩: چشم ما بر دوخت عشق و پرده ما بردريد
شماره ١٢٠: دوست مرا رطل عشق تا خط بغداد داد
شماره ١٢١: دل رفت و مي ندانم حالش که خود کجا شد
شماره ١٢٢: لعلت اندر سخن شکر خايد
شماره ١٢٣: دل از آن راحت جان نشکيبد
شماره ١٢٤: لب جانان دواي جان بخشد
شماره ١٢٥: اول از خود بري توانم شد
شماره ١٢٦: دل عاشق به جان فرو نايد
شماره ١٢٧: دل از آن دلستان به کس نرسد
شماره ١٢٨: عشق تو دست از ميان کار برآورد
شماره ١٢٩: ازين ده رنگ تر ياري نپندارم که کس دارد
شماره ١٣٠: مي وقت صبوح راوقي بايد
شماره ١٣١: تو را نازي است اندر سر که عالم بر نمي تابد
شماره ١٣٢: چه روح افزا و راحت باري اي باد
شماره ١٣٣: چشم دارم که مرا از تو پيامي برسد
شماره ١٣٤: باغ جان را صبوحي آب دهيد
شماره ١٣٥: دل نام تو بر نگين نويسد
شماره ١٣٦: فراقت ز خون ريز من در نماند
شماره ١٣٧: آتش عشق تو ديد صبرم و سيماب شد
شماره ١٣٨: دل بسته زلف تو شد از من چه نويسد
شماره ١٣٩: آتش عياره اي آب عيارم ببرد
شماره ١٤٠: خاکي دلم به گرد وصالش کجا رسد
شماره ١٤١: اندرآ اي جان که در پاي تو جان خواهم فشاند
شماره ١٤٢: سخن با او به موئي درنگيرد
شماره ١٤٣: دلم آخر به وصالش برسد
شماره ١٤٤: سر زلفت چو در جولان بيايد
شماره ١٤٥: دل دادم و کار برنيامد
شماره ١٤٦: مرا غم تو به خمار خانه باز آورد
شماره ١٤٧: مکن کز چشم من بر خاک سيل آتشين خيزد
شماره ١٤٨: بر دل غم فراقت آسان چگونه باشد
شماره ١٤٩: شور عشق تو در جهان افتاد
شماره ١٥٠: عقل ز دست غمت دست به سر مي رود
شماره ١٥١: روي تو را در رکاب شمس و قمر مي رود
شماره ١٥٢: دل سکه عشق مي نگرداند
شماره ١٥٣: تا مرا عشق يار غار افتاد
شماره ١٥٤: دلبر آن به که کسش نشناسد
شماره ١٥٥: نقش تو خيال برنتابد
شماره ١٥٦: روي تو چون نوبهار جلوه گري مي کند
شماره ١٥٧: زين وجودت به جان خلاص دهند
شماره ١٥٨: روزم به نيابت شب آمد
شماره ١٥٩: ماه را با نور رويش بيش مقداري نماند
شماره ١٦٠: ز خوبان جز جفاکاري نيايد
شماره ١٦١: خار غم تو گل طرب دارد
شماره ١٦٢: زهر با ياد تو شکر گردد
شماره ١٦٣: عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد
شماره ١٦٤: آن را که غم گسار تو باشي چه غم خورد
شماره ١٦٥: آنچه تو کردي بتا نه شرط وفا بود
شماره ١٦٦: رخ به زلف سياه مي پوشد
شماره ١٦٧: آواز حسنت اي جان هفت آسمان بگيرد
شماره ١٦٨: آنچه عشق دوست با من مي کند
شماره ١٦٩: مرد که با عشق دست در کمر آيد
شماره ١٧٠: عشق تو اندر دلم شاخ کنون مي زند
شماره ١٧١: ني دست من به شاخ وصال تو بر رسيد
شماره ١٧٢: اين عشق آتشينم دود از جهان برآرد
شماره ١٧٣: دلم ز هواي تو بر نمي گردد
شماره ١٧٤: صبح چون جيب آسمان بگشاد
شماره ١٧٥: آن دم که صبح بينش من بال برگشاد
شماره ١٧٦: زان بخششي که بر در عالم شد
شماره ١٧٧: آباد بر آن شب که شب وصلت ما بود
شماره ١٧٨: عافيت کس نشان دهد؟ ندهد
شماره ١٧٩: دل ز گيتي وفاجويي ندارد
شماره ١٨٠: دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد
شماره ١٨١: آمد نفس صبح و سلامت نرسانيد
شماره ١٨٢: آن کو چو تو دلرباي دارد
شماره ١٨٣: چون زلف يار گيرم دستم به يارب آيد
شماره ١٨٤: با درد تو کس منت مرهم نپذيرد
شماره ١٨٥: آوازه جمالت اندر جهان فتاد
شماره ١٨٦: در خوشاب را لبت سخت خوش آب مي دهد
شماره ١٨٧: عشقت آتش ز جان برانگيزد
شماره ١٨٨: پيش لب تو حلقه به گوشم بنفشه وار
شماره ١٨٩: پيش صبا نثار کنم جان شکوفه وار
شماره ١٩٠: دل پرده عشق توست برگير
شماره ١٩١: خون ريزي و ننديشي، عيار چنين خوش تر
شماره ١٩٢: خيز و به ايام گل باده گلگون بيار
شماره ١٩٣: بر سر من نامده است از تو جفاجوي تر
شماره ١٩٤: رحم کن رحم، نظر باز مگير
شماره ١٩٥: حديث توبه رها کن سبوي باده بيار
شماره ١٩٦: آن خال جو سنگش ببين، آن روي گندمگون نگر
شماره ١٩٧: سرهاي سراندازان در پاي تو اولي تر
شماره ١٩٨: فتاده ام به طلسم کشاکش تقدير
شماره ١٩٩: روز عمرم در شب افتاده است باز
شماره ٢٠٠: اي دل آن زنار نگسستي هنوز
شماره ٢٠١: دهان شيشه گشا صبح شد شراب بريز
شماره ٢٠٢: از اين ده رنگ تر ياري نپندارم که دارد کس
شماره ٢٠٣: بوي وفا ز گلبن عالم نيافت کس
شماره ٢٠٤: مه نجويم، مه مرا روي تو بس
شماره ٢٠٥: کشد مو بر تن نخجير تير از شوق پيکانش
شماره ٢٠٦: هر دل که غم تو داغ کردش
شماره ٢٠٧: عقل ما سلطان جان مي خواندش
شماره ٢٠٨: چو به خنده بازيابم اثر دهان تنگش
شماره ٢٠٩: خسته ام نيک از بد ايام خويش
شماره ٢١٠: بس سفالين لب و خاکين رخ و سنگين جانم
شماره ٢١١: از دو عالم دامن جان درکشم هر صبح دم
شماره ٢١٢: کو صبح که بار شب کشيدم
شماره ٢١٣: نه راي آنکه ز عشق تو روي برتابم
شماره ٢١٤: از دهر غدر پيشه وفائي نيافتم
شماره ٢١٥: از گشت چرخ کار به سامان نيافتم
شماره ٢١٦: بر سرير نياز مي غلطم
شماره ٢١٧: با بخت در عتابم و با روزگار هم
شماره ٢١٨: در سايه غم شکست روزم
شماره ٢١٩: در سينه نفس چنان شکستم
شماره ٢٢٠: ز خاک پاشي در دستخون فرومانديم
شماره ٢٢١: گر به عيار کسان از همه کس کمتريم
شماره ٢٢٢: تا چند ستم رسيده باشم
شماره ٢٢٣: نماند اهل رنگي که من داشتم
شماره ٢٢٤: از هستي خود که ياد دارم
شماره ٢٢٥: گرچه به دست کرشمه تو اسيرم
شماره ٢٢٦: منم آن کز طرب غمين باشم
شماره ٢٢٧: دردي که مرا هست به مرهم نفروشم
شماره ٢٢٨: خون دلم مخور که غمان تو مي خورم
شماره ٢٢٩: ما از عراق جان غم آلود مي بريم
شماره ٢٣٠: الصبوح اي دل که ما بزم قلندر ساختيم
شماره ٢٣١: به کوي عشق تو جان در ميان راه نهم
شماره ٢٣٢: اي قوم الغياث که کار اوفتاده ايم
شماره ٢٣٣: يک نظر دوش از شکنج زلف او دزديده ام
شماره ٢٣٤: دل بشد از دست دوست را به چه جويم
شماره ٢٣٥: زنگ دل از آب روي شستيم
شماره ٢٣٦: اين خود چه صورت است که من پاي بست اويم
شماره ٢٣٧: گفتم آه آتشين بس کن، نه من خاک توام
شماره ٢٣٨: نام تو چون بر زبان مي آيدم
شماره ٢٣٩: از تف دل آتشين دهانم
شماره ٢٤٠: کفر است راز عشقت پنهان چرا ندارم
شماره ٢٤١: نازي است تو را در سر، کمتر نکني دانم
شماره ٢٤٢: به ميدان وفا يارم چنان آمد که من خواهم
شماره ٢٤٣: گفتم به ري مراد دل آسان برآورم
شماره ٢٤٤: مرا گوئي چه سر داري، سر سوداي او دارم
شماره ٢٤٥: چون تلخ سخن راني تنگ شکرت خوانم
شماره ٢٤٦: گر رحم کني جانا جان بر سرت افشانم
شماره ٢٤٧: ما پيشکش تو جان فرستيم
شماره ٢٤٨: ديده در کار لب و خالش کنم
شماره ٢٤٩: دل به سوداي بتان دربسته ام
شماره ٢٥٠: جانا ز سر مهر تو گشتن نتوانم
شماره ٢٥١: به صفت، عاشق جمال توايم
شماره ٢٥٢: امروز دو هفته است که روي تو نديدم
شماره ٢٥٣: طبع تو دمساز نيست چاره چه سازم
شماره ٢٥٤: اي جفت دل من از تو فردم
شماره ٢٥٥: خوش خوش از عشق تو جاني مي کنم
شماره ٢٥٦: من در طلب يارم ز اغيار نينديشم
شماره ٢٥٧: دل را به غم تو باز بستيم
شماره ٢٥٨: خيز تا رخت دل براندازيم
شماره ٢٥٩: يارب از عشق چه سرمستم و بي خويشتنم
شماره ٢٦٠: نزل عشقت جان شيرين آورم
شماره ٢٦١: نيم شب پي گم کنان در کوي جانان آمدم
شماره ٢٦٢: در عشق ز تيغ و سر نينديشم
شماره ٢٦٣: ما دل به دست مهر تو زان باز داده ايم
شماره ٢٦٤: تا من پي آن زلف سرافکنده همي دارم
شماره ٢٦٥: تو را در دوستي رائي نمي بينم، نمي بينم
شماره ٢٦٦: دست از دو جهان کشيده خواهم
شماره ٢٦٧: ز باغت بجز بوي و رنگي نبينم
شماره ٢٦٨: ز باغ عافيت بوئي ندارم
شماره ٢٦٩: طاقتي کو که به سر منزل جانان برسم
شماره ٢٧٠: دارم سر آنکه سر برآرم
شماره ٢٧١: از گلستان وصل نسيمي شنيده ام
شماره ٢٧٢: دلا زارت برون نتوان نهادن
شماره ٢٧٣: خرمي کان فلک دهد غم دان
شماره ٢٧٤: برون از جهان تکيه جايي طلب کن
شماره ٢٧٥: سوختم چون بوي برنايد ز من
شماره ٢٧٦: اي صبح مرا حديث آن مه کن
شماره ٢٧٧: غصه آسمان خورم دم نزنم، دريغ من
شماره ٢٧٨: دلا با عشق پيمان تازه گردان
شماره ٢٧٩: رخش حسن اي جان شگرفي را به ميدان درفکن
شماره ٢٨٠: دلم دردمند است باري برافکن
شماره ٢٨١: آب و سنگم داد بر باد آتش سوداي من
شماره ٢٨٢: ترک سن سن گوي توسن خوي سوسن بوي من
شماره ٢٨٣: از عشق دوست بين که چه آمد به روي من
شماره ٢٨٤: اي باد بوي يوسف دلها به ما رسان
شماره ٢٨٥: بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن
شماره ٢٨٦: اي لعل تو پرده دار پروين
شماره ٢٨٧: روي است بناميزد يا ماه تمام است آن
شماره ٢٨٨: تا مرا سوداي تو خالي نگرداند ز من
شماره ٢٨٩: تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن
شماره ٢٩٠: در يک سخن آن همه عتيبش بين
شماره ٢٩١: شب من دام خورشيد است گوئي زلف يار است اين
شماره ٢٩٢: درد دل گويم از نهان بشنو
شماره ٢٩٣: آخر چه خون کرد اين دلم کامد به ناخن خون او
شماره ٢٩٤: تو چه داني که من از وفا چه نمودم به جاي تو
شماره ٢٩٥: سينه پر آتشم چو ميغ از تو
شماره ٢٩٦: شد آبروي عاشقان از خوي آتش ناک تو
شماره ٢٩٧: گرچه جاني از نظر پنهان مشو
شماره ٢٩٨: چه کرده ام بجاي تو که نيستم سزاي تو
شماره ٢٩٩: پشت پايي زد خرد را روي تو
شماره ٣٠٠: در عشق داستانم و بر تو به نيم جو
شماره ٣٠١: بسته زلف اوست دل، اي دل از آن کيست او
شماره ٣٠٢: اي تماشاگه جان بر طرف لاله ستان تو
شماره ٣٠٣: رخت تمناي دل بر در عشاق نه
شماره ٣٠٤: افدي بنفس من بدت في المهد عني غافله
شماره ٣٠٥: خيال روي توام غم گسار و روي تو نه
شماره ٣٠٦: هست به دور تو عقل نام شکسته
شماره ٣٠٧: در دستت اوفتادم چون مرغ پر بريده
شماره ٣٠٨: اي از پي آشوب ما از رخ نقاب انداخته
شماره ٣٠٩: سرمستم و تشنه، آب در ده
شماره ٣١٠: در صبوح آن راح ريحاني بخواه
شماره ٣١١: اي برقرار خوبي، با تو قرار من چه
شماره ٣١٢: اي دل به جفات جان نهاده
شماره ٣١٣: اي زير نقاب مه نموده
شماره ٣١٤: اي چشم پر خمارت دلها فگار کرده
شماره ٣١٥: درا تا سيل بنشانم ز ديده
شماره ٣١٦: ماه نو و صبح بين پياله و باده
شماره ٣١٧: از زلف هر کجا گرهي برگشاده اي
شماره ٣١٨: روي درکش ز دهر دشمن روي
شماره ٣١٩: زين تنگناي وحشت اگر باز رستمي
شماره ٣٢٠: غم بنياد آب و گل چه خوري
شماره ٣٢١: روز دانش به ازين بايستي
شماره ٣٢٢: اي دل اي دل هلاک تن کردي
شماره ٣٢٣: خاک بغداد در آب بصرم بايستي
شماره ٣٢٤: شوريده کرد ما را عشق پري جمالي
شماره ٣٢٥: اي راحت جان ها به تو، آرام جان کيستي
شماره ٣٢٦: اي سرو غنچه لب ز گلستان کيستي
شماره ٣٢٧: اي ترک دلستان ز شبستان کيستي
شماره ٣٢٨: کردي نخست با ما عهدي چنان که داني
شماره ٣٢٩: يکي بخرام در بستان که تا سرو روان بيني
شماره ٣٣٠: زره زلف بر قبا شکني
شماره ٣٣١: اين چه شور است آخر اي جان کز جهان انگيختي
شماره ٣٣٢: جان بخشمت آن ساعت کز لب شکرم بخشي
شماره ٣٣٣: تا بيش دل خراب داري
شماره ٣٣٤: تب ها کشم از هجر تو شب هاي جدائي
شماره ٣٣٥: گلي از باغ وفا آمده اي
شماره ٣٣٦: باز از کرشمه زخمه نو در فزوده اي
شماره ٣٣٧: تا حلقه هاي بهم برشکسته اي
شماره ٣٣٨: چه کرده ام که مرا پايمال غم کردي
شماره ٣٣٩: آن لعل شکر خنده گر از هم بگشايي
شماره ٣٤٠: تاطرف کلاه برشکستي
شماره ٣٤١: يا وصل تو را نشانه بايستي
شماره ٣٤٢: بر ديده ره خيال بستي
شماره ٣٤٣: عالم افروز بهارا که تويي
شماره ٣٤٤: گر زير زلف بند او باد صبا جا يافتي
شماره ٣٤٥: چه کردم کاستين بر من فشاندي
شماره ٣٤٦: جان از تنم برآيد چون از درم درآئي
شماره ٣٤٧: هر زمان بر جان من باري نهي
شماره ٣٤٨: ديدي که هيچگونه مراعات من نکردي
شماره ٣٤٩: ز بدخوئي دمي خو وانکردي
شماره ٣٥٠: کاشکي جز تو کسي داشتمي
شماره ٣٥١: درآ کز يک نظر جان تازه کردي
شماره ٣٥٢: دوست داري که دوستدار کشي
شماره ٣٥٣: تا لوح جفا درست کردي
شماره ٣٥٤: ز دلت چه داد خواهم که نه داور مني
شماره ٣٥٥: خاک توام مرا چه خوري خون به دوستي
شماره ٣٥٦: دل نداند تو را چنان که توئي
شماره ٣٥٧: بانگ آمد از قنينه کآباد بر خرابي
شماره ٣٥٨: دلم که مرغ تو آمد به دام باز گرفتي
شماره ٣٥٩: به خرد راه عشق مي پوئي
شماره ٣٦٠: خود لطف بود چندان اي جان که تو داري
شماره ٣٦١: صيد توام فکندي و در خون گذاشتي
شماره ٣٦٢: به رخت چه چشم دارم که نظر دريغ داري
شماره ٣٦٣: زين نيم جان که دارم جانان چه خواست گوئي
شماره ٣٦٤: مرا روزي نپرسي کآخر اي غم خوار من چوني
شماره ٣٦٥: هرگز بود به شوخي چشم تو عبهري
شماره ٣٦٦: گر قصد جان نداري، خونم چرا خوري
شماره ٣٦٧: خطي بر سوسن از عنبر کشيدي
شماره ٣٦٨: هديه پاي تو زر بايستي
شماره ٣٦٩: ناز جنگ آميز جانان برنتابد هر دلي
شماره ٣٧٠: دشوار عشق بر دلم آسان نمي کني
شماره ٣٧١: گرنه تو اي زود سير تشنه خون مني
شماره ٣٧٢: چه کرد اين بنده جز آزاد مردي
شماره ٣٧٣: مرا تا جان بود جانان تو باشي
شماره ٣٧٤: گر بر در وصالت اميد بار بودي
شماره ٣٧٥: با هيچ دوست دست به پيمان نمي دهي
شماره ٣٧٦: دلم غارتيدي ز بس ترک تازي
شماره ٣٧٧: خاک شدم در تو را آب رخم چرا بري
شماره ٣٧٨: هر روز به هر دستي رنگي دگر آميزي
شماره ٣٧٩: از بوالعجبي هردم رنگ دگر آميزي
شماره ٣٨٠: اي ديده ره ز ظلمت غم چون برون بري
شماره ٣٨١: عتاب رنگ به من نامه اي فرستادي
شماره ٣٨٢: ز من گسستي و با ديگران بپيوستي
شماره ٣٨٣: يک زبان داري و صد عشوه گري
شماره ٣٨٤: تو را افتد که با ما سر برآري
شماره ٣٨٥: در عشق، فتوح چيست؟ داني
شماره ٣٨٦: گويم همه دل مني و جاني
شماره ٣٨٧: خاکم که مرا مني نيابي
شماره ٣٨٨: ماهي که مه از قفاي او بيني
شماره ٣٨٩: داور جاني، پس اين فرياد جان چون نشنوي
شماره ٣٩٠: اي رخ نورپاش تو پيشه گرفته دلبري
شماره ٣٩١: دلم خاک تو شد گو باش من خون مي خورم باري
شماره ٣٩٢: اذا ما الطير غنت في الصباح
شماره ٣٩٣: تعاطي الکاس من شان الصبوح
شماره ٣٩٤: ما انصف ندماني لو انکر ادماني
شماره ٣٩٥: يارب ليل مظلم قد قلت يارب ارحم
شماره ٣٩٦: قم بکرة و خذها با کورة الحيات
شماره ٣٩٧: از روي تو فروزد شمع سراي عيسي
شماره ٣٩٨: چو عمر رفته تو کس را به هيچ کار نيايي
شماره ٣٩٩: ديوانه شوم چون تو پري وار نمايي
شماره ٤٠٠: لاله رخا سمن برا سرو روان کيستي
شماره ٤٠١: باز از نواي دلبري سازي دگرگون مي زني
درباره نوسخن