در خوشاب را لبت سخت خوش آب مي دهد
نرگس مست را خطت خوب سراب مي دهد
رشوه به چشم مست تو نرگس تازه مي برد
باژ به زلف شست تو عنبر ناب مي دهد
ديده پرآب کرده اي رو که به دست غمزه ات
هندوي ديده تيغ را بهر تو آب مي دهد
طرفه تر آنکه طره ات سر ز خطت همي کشد
پس به تکلف اندرو حسن تو تاب مي دهد
ور ز خطت برون نهم پاي ز بهر گردنم
هم سر زلف سرکشت تاب طناب مي دهد
بر سر کوي حسن تو پاي دلم شکسته شد
تا چو درنگ مي کند جان به شتاب مي دهد