نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
ديوان بيدل دهلوي
/
غزليات - بخش اول
غزليات - بخش اول
شماره ١: باوج کبريا کز پهلوي عجز است راه آنجا
شماره ٢: از نام اگر نگذري از ننگ برون آ
شماره ٣: ازين هوس کده با آرزو بجنگ برون آ
شماره ٤: اي مرده تکلف از کيف و کم برون آ
شماره ٥: چون شمع يک مژه واکن زپرده مست برون آ
شماره ٦: چه کدخدائيست اي ستم کش جنون کن از دردسر برون آ
شماره ٧: آبيار چمن رنگ، سرابست اينجا
شماره ٨: آخر بلوح آئينه اعتبار ما
شماره ٩: آخر زفقر بر سر دنيا زديم پا
شماره ١٠: آسودگان گوشه دامان بوريا
شماره ١١: آن پري گويند شب خنديد بر فرياد ما
شماره ١٢: آنجا که فشارد مژه ام ديده تر را
شماره ١٣: آنچه نذر درگه آورديم ما
شماره ١٤: آئينه بر خاک زد صنع يکتا
شماره ١٥: آئينه چندين تب و تاب است دل ما
شماره ١٦: اثر دور است ازين ياران حقوق آشنائي را
شماره ١٧: از بس گرفته است تحير عنان ما
شماره ١٨: از پا نشيند ايکاش محمل کش هوس ها
شماره ١٩: از حادث آفريني طبع سقيم ما
شماره ٢٠: از سپند ما که مييابد سراغ ناله را
شماره ٢١: از ما پيام وصل تهي کرد جاي ما
شماره ٢٢: ازين محفل چه امکانست بيرون رفتن مينا
شماره ٢٣: افتاده زندگي بکمين هلاک ما
شماره ٢٤: اگر انديشه کند طرز نگاه او را
شماره ٢٥: گربه گلشن ز ناز گردد قدبلند تو جلوه فرما
شماره ٢٦: اگر حيرت باين رنگست دست و تيغ قاتل را
شماره ٢٧: اگر مردي در تسليم زن راه طلب مگشا
شماره ٢٨: الهي پاره تمکين رم وحشي نگاهان را
شماره ٢٩: اي آب رخ از خاک درت ديده تر را
شماره ٣٠: اي آرزوي مهر تو سيلاب کينه ها
شماره ٣١: اي آئينه حسن تمناي تو جانها
شماره ٣٢: اي بزلفت جوهر آئينه دل تاب ها
شماره ٣٣: اي بهار جلوه بس کن کز خجالت بارها
شماره ٣٤: اي بهارستان اقبال اي چمن سيما بيا
شماره ٣٥: اي جگرها داغدار شوق پيکان شما
شماره ٣٦: اي چشم تو مهميز جنون وحشي رم را
شماره ٣٧: اي خيال قامتت آه ضعيفان را عصا
شماره ٣٨: اي داغ کمال تو عيانها و نهانها
شماره ٣٩: اي رسته زگلزارت آن نرگس جادوها
شماره ٤٠: اي زچشم مي پرستت مست حيرت جامها
شماره ٤١: اي زشوخيهاي حسنت محو پيچ و تاب ها
شماره ٤٢: اي غافل از رنج هوس آئينه پردازي چرا
شماره ٤٣: اي فداي جلوه مستانه ات ميخانه ها
شماره ٤٤: اي قيامت صبح خيز لعل خندان شما
شماره ٤٥: اي گداز دل نفسي اشک شو بديده بيا
شماره ٤٦: اي گرد تگاپوي سراغ تو نشان ها
شماره ٤٧: اي موج زن بهار خيالت زسينه ها
شماره ٤٨: اين انجمن عشق است طوفان گر سامان ها
شماره ٤٩: اينقدر نقشي که گل کرد از نهان و فاش ما
شماره ٥٠: اي همه آيات قدرت ظاهر از شان شما
شماره ٥١: با بد و نيک است يکرنگي هوس آئينه را
شماره ٥٢: پا بنوميدي شکست آزادي دلخواه ما
شماره ٥٣: با دل آسوده از تشويش آب و نان برا
شماره ٥٤: باز آب شمشيرت از بهار جوشيها
شماره ٥٥: با سحر ربطي ندارد شام ما
شماره ٥٦: پاس کار خود نباشد صاحب تدبير را
شماره ٥٧: با کمال اتحاد از وصل مهجوريم ما
شماره ٥٨: با همه افسردگي مفت تماشائيم ما
شماره ٥٩: بتازگي نکشد عافيت دماغ مرا
شماره ٦٠: به تردستي بزن ساقي غنيمت دار قلقل را
شماره ٦١: بحر مي پيچد به موج از اشک غم پرورد ما
شماره ٦٢: بحيرت آينه پرداختند روي ترا
شماره ٦٣: به خاک تيره آخر خودسريها ميبرد ما را
شماره ٦٤: بخيال آن عرق جبين زفعان علم نزدي چرا
شماره ٦٥: بخيال چشم که ميزند قدح جنون دل تنگ ما
شماره ٦٦: بداغ غربتم واسوخت آخر خودنمائيها
شماره ٦٧: بدزد گردن بيمغز بر فراخته را
شماره ٦٨: بدعوت هم کسي را کس نميگويد بيا اينجا
شماره ٦٩: بذوق داغ کسي در کنار سوختگي ها
شماره ٧٠: بر آن سرم که زدامن برون کشم پا را
شماره ٧١: پر تشنه است حرص فضولي کمين ما
شماره ٧٢: پرتو آهي زجيبت گل نکرد ايدل چرا
شماره ٧٣: بر سنگ زد زمانه زبس ساز آشنا
شماره ٧٤: بر طاق نه تبختر جاه و جلال را
شماره ٧٥: بر قماش پوچ هستي تابکي وسواسها
شماره ٧٦: پر کرده جزو لايتجزي کتاب ما
شماره ٧٧: برنگ غنچه سوداي خطت پيچيده دلها را
شماره ٧٨: پريشان نسخه کرد اجزاي مژگان تر ما را
شماره ٧٩: بسکه از ساز ضعيفي ها خبر داريم ما
شماره ٨٠: بسکه چون گل پرده ها بر پرده شد سامان مرا
شماره ٨١: بسکه دارد ناتواني نبض احوال مرا
شماره ٨٢: بسکه شد حيرت پرست جلوه ات گلزارها
شماره ٨٣: بسکه وحشت کرده است آزاد مجنون مرا
شماره ٨٤: بشبنم صبح اين گلستان نشاند جوش غبار خود را
شماره ٨٥: بطوق فاخته نازد محبت از فن ما
شماره ٨٦: بعجزيکه داري قوي کن ميان را
شماره ٨٧: بگلشن گر بر افشاند زروي ناز کاکل را
شماره ٨٨: بگلشني که دهم عرض شوخي او را
شماره ٨٩: پل و زورق نميخواهد محيط کبريا اينجا
شماره ٩٠: بمهر مادر گيتي مکش رنج اميد اينجا
شماره ٩١: بنمود هستي بي اثر چه نقاب شق کنم از حيا
شماره ٩٢: بود بي مغز سر تند خروش مينا
شماره ٩٣: بود سرمشق درس خامشي باريک بيني ها
شماره ٩٤: بوي وصلت گر ببالاند دل ناکام را
شماره ٩٥: بهار انديشه صد رنگ عشرت کرد بسمل را
شماره ٩٦: به پيري الفت حرص و هوس شد آينه ما
شماره ٩٧: بهر جبين که بوي سطري از کتاب حيا
شماره ٩٨: بهستي انقطاعي نيست از سر سرگراني را
شماره ٩٩: بيا تا دي کنيم امروز فرداي قيامت را
شماره ١٠٠: بيا خورشيد معني را ببين از روزن مينا
شماره ١٠١: بياد آرد دل بيتاب اگر نقش ميانش را
شماره ١٠٢: بيا که جام مروت دهيم حوصله را
شماره ١٠٣: بيتو چون شمع زضعف تن ما
شماره ١٠٤: بي ثمري حصار شد در چمن اميد ما
شماره ١٠٥: بي دماغي با نشاط از بسکه دارد جنگ ها
شماره ١٠٦: بي ريشه سوخت مزرع آه حزين ما
شماره ١٠٧: پيش آن چشم سخنگو موج مي در جامها
شماره ١٠٨: پيش توانگرمنشان پهلوي لاغر مگشا
شماره ١٠٩: تا بکي در پرده دارم آه بي تأثير را
شماره ١١٠: تا چند بهر عيب و هنر طعنه زنيها
شماره ١١١: تا درين گلزار چون شبنم گذر داريم ما
شماره ١١٢: تاراج گر کل بود به مستي اجزاها
شماره ١١٣: تبسم ريز لعلش گر نشان پرسد غبارم را
شماره ١١٤: تجديد سحر کاريست در جلوه زار عنقا
شماره ١١٥: تعلق بود سير آهنگ چندين نوحه سازيها
شماره ١١٦: جام اميد نظر گاه خمار است اينجا
شماره ١١٧: جز پيش ما مخوانيد افسانه فنا را
شماره ١١٨: جلوه او داد فرمان نگاه آئينه را
شماره ١١٩: چنان پيچيده طوفان سرشکم کوه و هامون را
شماره ١٢٠: چندين دماغ دارد اقبال و جاه مينا
شماره ١٢١: جنون آنجا که ميگردد دليل وحشت دلها
شماره ١٢٢: جنون کي قدردان کوه و هامون ميکند ما را
شماره ١٢٣: چو اشک آنکس که ميچيند گل عيش از طپيدنها
شماره ١٢٤: چو تخم اشک بکلفت سرشته اند مرا
شماره ١٢٥: چو سايه چند بهر خاک جبهه سودنها
شماره ١٢٦: جوش اشکيم و شکست آينه دار است اينجا
شماره ١٢٧: جوش زخمم داد سر در صبح محشر تيغ را
شماره ١٢٨: چو شمعم از خجالت ره نورد نارسيدنها
شماره ١٢٩: جولان ما فسرد بزنجير خواب پا
شماره ١٣٠: چون سرو کلفتي چند پيچيده اند بر ما
شماره ١٣١: چون صبح مجو طاقت آزار کس از ما
شماره ١٣٢: چون غنچه همان به که بدردي نفس اينجا
شماره ١٣٣: چون نقش پا ز عجز نگرديد روي ما
شماره ١٣٤: چون نگاه از بس بذوق جلوه همدوشيم ما
شماره ١٣٥: چه امکانست فردا عرض شوخي ناتوانش را
شماره ١٣٦: چه امکان است گرد غير ارين محفل شود پيدا
شماره ١٣٧: جهان گرفت غبار جنون تلاشي ما
شماره ١٣٨: چه ظلمت است اينکه گشت غفلت بچشم ياران زنور پيدا
شماره ١٣٩: چه فسردگي بلد تو شد که بمحفل من و ما بيا
شماره ١٤٠: چه ممکن است که راحت سري برآورد از ما
شماره ١٤١: چيده است لاف خلق بچندين ترانه ها
شماره ١٤٢: چيست اين باغ و اين شگفتنها
شماره ١٤٣: حرص فرصت انتظار و دور رنگ است آسيا
شماره ١٤٤: حسابي نيست با وحشت جنون کامل ما را
شماره ١٤٥: حسن شرم آئينه داند روي تابان ترا
شماره ١٤٦: حسني است بر رخش رقم مشک ناب را
شماره ١٤٧: حيرت حسني است در طبع نگه پرورد ما
شماره ١٤٨: حيرت دل گر نپردازد بضبط کارها
شماره ١٤٩: حيرت ديدار سامان سفر داريم ما
شماره ١٥٠: حيرتيم اما بوحشتها هم آغوشيم ما
شماره ١٥١: حيف است کشد سعي دگر باده کشانرا
شماره ١٥٢: حيف کز افلاس نوميدي فزايد مرد را
شماره ١٥٣: خارج آهنگي ندارد سبحه و زنار ما
شماره ١٥٤: خار غفلت مي نشاني در رياض دل چرا
شماره ١٥٥: خاکسار تو طپيدن کند آغاز چرا
شماره ١٥٦: خدا چو شمع دهد جرأت آب ديده ما را
شماره ١٥٧: خداوندا به آن نور نظر در ديده جابنما
شماره ١٥٨: خط آوردي و ننوشتي برات مطلب ما را
شماره ١٥٩: خط جبين ماست هم آغوش نقش پا
شماره ١٦٠: خواجه ممکن نيست ضبط عمر و حفظ مالها
شماره ١٦١: خيال قرب غفلت دوري از انس است محرم را
شماره ١٦٢: داغ عشقم نيست الفت با تن آساني مرا
شماره ١٦٣: داغ گل کرد بهار از اثر لاله ما
شماره ١٦٤: داغم از سوداي خام غفلت و وهم رسا
شماره ١٦٥: داغيم چون سپند مپرس از بيان ما
شماره ١٦٦: دام يکعالم تعلق گشت حيراني مرا
شماره ١٦٧: در بي زري زجبهه اخلاق چين گشا
شماره ١٦٨: در خموشي همه صلح است نه جنگ است اينجا
شماره ١٦٩: در داغ دل نهان بود از رفتگان نشانها
شماره ١٧٠: در شهد راحتند فقيران بوريا
شماره ١٧١: در طلب تا چند ريزي آبروي کام را
شماره ١٧٢: در عالمي که با خود رنگي نبود ما را
شماره ١٧٣: در فکر حق و باطل خورديم عبث خونها
شماره ١٧٤: در محفل ما و منم محو صفير هر صدا
شماره ١٧٥: درياي خياليم و نمي نيست درينجا
شماره ١٧٦: درين محفل که دارد شام بر بند و سحر بگشا
شماره ١٧٧: درين نه آشيان غير از پر عنقا نشد پيدا
شماره ١٧٨: درين وادي چسان آرام باشد کاروانها را
شماره ١٧٩: دل ميرود و نيست کسي دادرس ما
شماره ١٨٠: دو روزي فرصت آموزد درود مصطفي ما را
شماره ١٨١: ربود از بس خيال ساعد او هوش ماهي را
شماره ١٨٢: رخصت نظاره ئي گر ميدهد جانان مرا
شماره ١٨٣: رنگ شوخي نيست در طبع ادب تخمير ما
شماره ١٨٤: روزي که زد بخواب شعورم اياغ پا
شماره ١٨٥: زآهم مجوئيد تأثير را
شماره ١٨٦: زباده ايست ببزم شهود مستي ما
شماره ١٨٧: زبخت نارسا نگرفت دستم گردن مينا
شماره ١٨٨: زبرق اين تحير آب شد آئينه دلها
شماره ١٨٩: زبزم وصل خواهشهاي بيجا ميبرد ما را
شماره ١٩٠: زبس جوش اثر زد از تب شوق تو ياربها
شماره ١٩١: زچشم بي نگه بودم خراب آباد غارتها
شماره ١٩٢: زخم دل چندين زبان داده است پيغام مرا
شماره ١٩٣: زفسانه لب خامش که رسيد مژده بگوش ما
شماره ١٩٤: زگفتگو نيامد صيد جمعيت ببند ما
شماره ١٩٥: زهي چون گل بياد چيدن از شوق تو دامانها
شماره ١٩٦: زهي سودائي شوق تو مذهبها و مشربها
شماره ١٩٧: زهي نظاره را از جلوه حسن تو زيورها
شماره ١٩٨: زين گلستان درس ديدار که ميخوانيم ما
شماره ١٩٩: زين وجودي کز عدم شرمنده ميگيرد مرا
شماره ٢٠٠: ساختم قانع دل از عافيت بيگانه را
شماره ٢٠١: سادگي باغيست طبع عافيت آهنگ را
شماره ٢٠٢: ستم است اگر هوست کشد که بسير سر و سمن درا
شماره ٢٠٣: سجود خاک راحت گر هوا جوشاند از سرها
شماره ٢٠٤: سخت موهوم است نقش پرده اظهار ما
شماره ٢٠٥: سرمه سنگين نکند شوخي چشم او را
شماره ٢٠٦: سري نبود بوحشت زبزم جستن ما را
شماره ٢٠٧: سطر يقين بحک داد تکرار بيحد ما
شماره ٢٠٨: سعي دير و حرم بهانه ما
شماره ٢٠٩: سلسله شوق کيست سر خط آهنگ ما
شماره ٢١٠: سوار برق عمرم نيست برگشتن عنانم را
شماره ٢١١: شب وصل است و نبود آرزو را دسترس اينجا
شماره ٢١٢: شدي پيرو همان در بند غفلت ميکني جانرا
شماره ٢١٣: شرر تمهيد سازد مطلب ما داستانها را
شماره ٢١٤: شرم از خط پيشاني ما ريخته شقها
شماره ٢١٥: شفق در خون حسرت ميطپد از ديدن مينا
شماره ٢١٦: شکوه جور تو نکشايد دهان زخم را
شماره ٢١٧: شور جنون در قفسي با همه بيگانه برا
شماره ٢١٨: شوق اگر بي پرده سازد حسرت مستور را
شماره ٢١٩: شوق تو دامني زد بر نارسائي ما
شماره ٢٢٠: صبح پيري اثر قطع اميد است اينجا
شماره ٢٢١: صورت وهمي بهستي متهم داريم ما
شماره ٢٢٢: طرح قيامتي زجگر مي کشيم ما
شماره ٢٢٣: عبث تعليم آگاهي مکن افسرده طبعان را
شماره ٢٢٤: عبرتي کو تا لب ارهزيان بهم دوزد مرا
شماره ٢٢٥: عريان گذشت زين چمن اميد و ياس ما
شماره ٢٢٦: عشق اگر در جلوه آرد پرتو مقدور را
شماره ٢٢٧: عشق هر جا شويد از دلها غبار زنگ را
شماره ٢٢٨: عقبه ديگر نباشد روح از تن رسته را
شماره ٢٢٩: عمريست گرد گردش رنگ خوديم ما
شماره ٢٣٠: عمريست ناز ديده تر ميکشيم ما
شماره ٢٣١: عيش داند دل سرگشته پريشاني را
شماره ٢٣٢: غباريم زحمت کش بادها
شماره ٢٣٣: غم طرب جوش کرده است مرا
شماره ٢٣٤: غنچه سان بي در است خانه ما
شماره ٢٣٥: غير وحدت برنتابد همت عرفان ما
شماره ٢٣٦: فال حباب زن بشمر موج آب را
شماره ٢٣٧: فرصتي داري زگرد اضطراب دل برا
شماره ٢٣٨: فسون جاه عذر لنگ سازد پرفشاني را
شماره ٢٣٩: فشاند محمل نازت گل چه رنگ بصحرا
شماره ٢٤٠: فقر نخواست شکوه مفلسي از کداي ما
شماره ٢٤١: فلک اين سرکشي چند از غبار آرميدنها
شماره ٢٤٢: قاصد بحيرت کن ادا تمهيد پيغام مرا
شماره ٢٤٣: قيد هستي نيست مانع خاطر آزاده را
شماره ٢٤٤: کافرم گر مخمل و سنجاب ميبايد مرا
شماره ٢٤٥: کجا الوان نعمت زبن بساط آسان شود پيدا
شماره ٢٤٦: گدا زسعي دليل است جستجوي ترا
شماره ٢٤٧: گداز گوهر دل باده نابست شبنم را
شماره ٢٤٨: کدامين نشه بيرون داد راز سينه مينا
شماره ٢٤٩: گذشت از چرخ و بگرفت آبله چشم ثريا را
شماره ٢٥٠: گذشتگان که هوس ديده اند دنيا را
شماره ٢٥١: گر باين وحشت دهد گرد جنون سامان ما
شماره ٢٥٢: گر دمي بوس کفت گردد ميسر تيغ را
شماره ٢٥٣: کردم رقم بکلک نفس مد ناله را
شماره ٢٥٤: کرده ام باز بآن گريه سودا سودا
شماره ٢٥٥: کرده ام سرمشق حيرت سرو موزون ترا
شماره ٢٥٦: گر کماندار خيالت در زه آرد تير را
شماره ٢٥٧: گر کنم با اين سر پرشور بالين سنگ را
شماره ٢٥٨: گر کني با موج خونم همزبان شمشير را
شماره ٢٥٩: گر لعل خموشت کند آهنگ نواها
شماره ٢٦٠: گر يک نفس آئينه کني نقش قدم را
شماره ٢٦١: کسي چه شکر کند دولت تمنا را
شماره ٢٦٢: کسي دربند غفلت مانده چون من نديد اينجا
شماره ٢٦٣: گفتگو صد رنگ ناکامي دماند از کامها
شماره ٢٦٤: گل بر رخت کشود نقاب کشيده را
شماره ٢٦٥: کلک مصور از چه ننگ کرد نظر بسوي ما
شماره ٢٦٦: کو بقا گر نفست گشت مکرر پيدا
شماره ٢٦٧: کوتاه نيست سلسله دود آه ما
شماره ٢٦٨: کو دماغ جهد تن در خاکساري داده را
شماره ٢٦٩: کو ذوق نگاهيکه بهنگام تماشا
شماره ٢٧٠: گه از موي ميان شهرت دهد نازک خيالي را
شماره ٢٧١: کي بود سيري زناز آن نرگس خودکام را
شماره ٢٧٢: کز جزا ميرسد از اهل حيا سرکش
شماره ٢٧٣: کيست کز راه تو چون خاشاک بردارد مرا
شماره ٢٧٤: کيست بردارد زاهل معرفت ناز ترا
شماره ٢٧٥: لب جوئيکه از عکس تو پردازيست آبش را
شماره ٢٧٦: لغزشي خورده زپا تا سر ما
شماره ٢٧٧: مآل کار چه بيند کسي نظر بهوا
شماره ٢٧٨: مآل کار نقصان هاست هر صاحب کمالي را
شماره ٢٧٩: ما را زگرد اين دشت عزميست رو بدريا
شماره ٢٨٠: ما رشته سازيم مپرس از ادب ما
شماره ٢٨١: مپسند جز برهن تغافل پيام ما
شماره ٢٨٢: مغتنم گيريد دامان دل آگاه را
شماره ٢٨٣: مکش اي آفتاب از فکر زر بر پشت آتش را
شماره ٢٨٤: مکن زشانه پريشان دماغ گيسو را
شماره ٢٨٥: مکن سراغ غبار زپا نشسته ما را
شماره ٢٨٦: موج پوشيد روي دريا را
شماره ٢٨٧: ميخورد خون نفس اندر دل غم پيشه ما
شماره ٢٨٨: نام خود را تا برسوائي علم داريم ما
شماره ٢٨٩: نباشد بي عصا امداد طاقت پيکر خم را
شماره ٢٩٠: نباشد گر کمند موج تردسي حجابش را
شماره ٢٩١: نباشد ياد اسباب طرب وحشت گزيني را
شماره ٢٩٢: نبود بغير نام تو ورد زبان ما
شماره ٢٩٣: نخل شمعيم که درشعله دود ريشه ما
شماره ٢٩٤: نديدم مهربان دلهاي از انصاف خالي را
شماره ٢٩٥: نرسيدي بفهم خود ره عزم دگر کشا
شماره ٢٩٦: نزيبد پرده فانوس ديگر شمع سودا را
شماره ٢٩٧: نسيم شانه کند زلف موج دريا را
شماره ٢٩٨: نشاند بر مژه اشک زهم گسسته ما را
شماره ٢٩٩: نشد درين درسگاه عبرت بفهم چندين رساله پيدا
شماره ٣٠٠: نشود جاه و حشم شهرت خام دل ما
شماره ٣٠١: نظر بر کجروان از راستان بيش است گردون را
شماره ٣٠٢: نغمه رنگ افتاده نقش بي نشان تأثير ما
شماره ٣٠٣: نفس آشفته ميدارد چو گل جمعيت ما را
شماره ٣٠٤: نقاب عارض گلجوش کرده ما را
شماره ٣٠٥: نگاه وحشي ليلي چه افسون کرد صحرا را
شماره ٣٠٦: نگردد همت موجم قفس فرسود گوهرها
شماره ٣٠٧: نميدانم چه تنگي درهم افسرد آه مجنون را
شماره ٣٠٨: نميدزدد کس از لذات کاهش آفرين خود را
شماره ٣٠٩: نه طرح باغ و نه گلشن فگنده اند اينجا
شماره ٣١٠: نيست با حسنت مجال گفتگو آئينه را
شماره ٣١١: نيست باک از برق آفت دل به آفت بسته را
شماره ٣١٢: نيست با مژگان تعلق اشک وحشت پيشه را
شماره ٣١٣: نيست خاکستر ما شعله صفت بستر ما
درباره نوسخن