اي همه آيات قدرت ظاهر از شان شما
کارهاي مشکل آفاق آسان شما
هر سري را کز رعونت گردن افرازد بچرخ
موکشان آرد قضا در راه جولان شما
سينه حاسد که در هم ميفشارد تنگيش
جاي دل خالي نمايد بهر پيکان شما
ساقي تقدير مشتاقست کز خون هدر
پر کند پيمانه اعدا بدوران شما
غيرت حق برنتابد جز شکست از گردنش
هر که برتابد سر از تسليم فرمان شما
شوق وصلت بعد مرگ از دل برون کي ميرود
گرد ميگرديم و ميگيريم دامان شما
چون سحر واکرده بر آفاق بال اقتدار
شور عالم گيري از فتح نمايان شما
هر گلي کز نو بهار کام دل آيد بعرض
باغبانش خرمن آرايد بدوران شما
خاطر از هرگونه مطلب جمع بايد داشتن
نيست غافل فضل حق از شغل سامان شما
چون نباشد فضل يزدان مايل امداد غيب
(بيدل) است آخر دعاگوي و ثناخوان شما