نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
ديوان انوري
/
مقطعات
مقطعات
در تعريف علم و شان آن
موعظه در رفع امل
في الحکمة
حکيم به دنبال ناصرالدين به منصوريه رفت او رابه بزم گاه راه ندادند اين قطعه را سروده بار خواست
در موعظه
در التماس شراب
در تهديد
در معذرت صاحب
عزل خواجه شهاب را خواهد
وقتي انوري را درد پايي عارض گشته و ناصرالدين طاهر به عيادت وي رفته در شکر آن و عذرخواهي اين قطعه گفته است
در شکايت زمانه
در مذمت فرمان برداري از زن
صاحب را به داشتن دو فرزند به نام محمود و مسعود تهنيت گويد
در هزل گويد
در مدح ملک الوزرا بدرالدين طوطي بک بن مسعودبن علي
در هجا گويد
در شکايت گويد
شراب خواهد
ايضا درخواست شراب کند
في الهجا
در طلب شراب گويد
ايضا شراب خواهد
مطايبه
در شکايت زمان و حبس مجدالدين ابوالحسن عمراني
در قناعت و صبر گويد
در شکر و قناعت گويد
در مطايبه گويد
در تعريف کتاب مقامات قاضي حميدالدين
صاحب ناصرالدين را مدح گويد
در مدح مجدالدين ابوطالب نعمه
در شرح اشتياق گويد
در هجو صفي محمد تاريخي
در شکايت دنيا
در شکايت گويد و توقع تلطف کند
در مدح گويد
در مدح مؤتمن سرخسي
در محمدت صاحب ناصرالدين
في الحکمة
در مدح مجدالدين ابوطالب نعمه
شراب خواهد
در هجا گويد
در مدح مجدالدين ابوالحسن عمراني و شکر نعمت او
بيگاه به حضرت رفت در عذر آن گويد
در طلب جو اين قطعه فرموده
شراب خواهد
در شکايت دوري از بزم مخدوم
در آرزومندي
قطعه زير را به خواجه اسحاق پدر خوانده خود فرستاده
در حبس مجدالدين ابوالحسن عمراني
مطايبه
از الب ارغون فرش و اسب و زين و خيمه خواسته
اظهار اشتياق کند
حساد او را به تهمتي منسوب کردند قسميات در نفي تهمت و ذم شاعري و استغفار گويد
مطايبه در موفق سبعي
در مدح سلطان اعظم سنجر
در مدح اقضي القضاة قاضي حميدالدين
مطايبه
در شکايت و طلب احسان از مخدوم
در هجا
در مرثيه
در نصيحت
لغزيست که در طلب خربزه گفته
شراب خواهد
در حبس مجدالدين ابوالحسن عمراني
لطيفه
در حضرت مخدوم بار خواهد
مطايبه
طلب امداد مهم خود کند
در مدح منصور عامر
ستايش بزم مخدوم کند
در قناعت و آزادگي
در مدح سعدالدين و کيفيت سقطه و حسب حال خود
در مدح صاحب جمال الدين محمد و شکايت از روزگار
حکيم در اواخر عمر از ملازمت دربار سلاطين احتراز مي نموده، وقتي سلطان غور او را طلبيد اين قطعه را بدو فرستاد
ناصرالدين طاهر را درد دندان عارض گشته انوري اين قطعه هنگام عيادت او گفته و در هر بيت التزام لفظ دندان نموده است
امير يوسف نام و عده عطايي کرده و وفا ننموده بود در تهديد او گفته است
در ندامت و شکايت
در مطايبه
در موعظه و شکايت دهر
لطيفه
در طلب شراب و گوشت و مزه به طريق لغز گفته
سکنجبين از کسي به طرز لغز خواسته
در قناعت
در مدح مؤيدالدين مودودشاه
مناظره بوته کدو با درخت چنار
در مطايبه
در مذمت اصحاب ديوان
در فضيلت عقل و شرف انسان به خرد
در شکايت زمانه و مفاخرت خود
از يکي اکابر رنجيده بود حسب حال خود و نکوهش او گويد
اين قطعه را فتوحي گفت و به انوري بست و مردم بلخ بر حکيم متغير شدند سوگندنامه در نفي آن گفت
در طلب شراب
در مذمت سواري
در مذمت زن خواستن
در مدح بهاء الدين علي
در طلب شراب
مطايبه
در مرثيه مودودشاه و بي وفايي جهان
در بي ثباتي جهان
در تاريخ فوت سلطان سنجر
در اشتياق
مدح زين الدين عبدالله را گويد و حضور ميزبان را خواهد
في الحکمة والنصيحة
در مذمت کسي
در مدح
در شکر
در عذر مستي
مطايبه در عذر مستي
ايضاله
صفي الدين موفق هيزمي به انوري وعده کرد و حکيم غلام خود را به طلب آن فرستاد چون به وعده وفا نکرد اين قطعه در هجو او گفت
در هجو خواجه صلاح نامي
در قناعت و شکايت از روزگار
در مدح قاضي حميدالدين
در مدح صاحب ناصرالدين طاهر
در شکايت
از کسي يخ خواهد
صاحب ناصرالدين دارو خورده بود او را تهنيت گفته
مخدوم حکيم را در سراي خاص جاي داد در شکر آن گويد
در تهنيت دارو خوردن مجدالدين
ايضا در تهنيت دارو خوردن مجدالدين
در مدح ملک نصرة الدين
در هجا
در ذم طمع
عمادالدين پيروزشاه وقتي به خانه حکيم به عيادت آمده بود انوري در شکر آن گفته
در جواب مکتوب عمادالدين پيروزشاه
در عذر
در مفارقت دوستي
در مذمت خزانه دار سلطان گفته و چون با هر گنجي ماريست تعبير از خزانه دار به حيه کرده است
در مدح ترکان خاتون
شراب خواهد
در عذر تقصير خدمت
در مدح نظام الملک بدرالدولة والدين خاصبک طوطي بن مسعود
در شکايت دهر
سيد مجدالدين بوطالب نعمه را گويد
کتاب و کلاهي نزد بزرگي داشت در تقاضاي آن گويد
خواجه شمس انوري را پوستيني وعده کرده و در فرستادن آن تاخير نموده بود اين قطعه در تهديد وي گفته
در تجديد لقب مؤيدالدين مودودشاه
در هجا
در وعظ
در حق سنقر خاص گويد
در مدح پيروز شاه
در نصيحت
شبي در حال مستي از بامي درافتاد اين قطعه را گفت
در هجو
مطايبه
در صفت کسب کمال ومذمت ابناء عصر
در مدح ملک الشرق علاء الدين محمد امير کوه
درشکايت دهر
طبيبي را ذم کند
در حکمت و موعظه
در هجا
در حبس مجدالدين ابوالحسن
در طلب احسان
در طلب کاغذ گويد
در علو همت خود گويد
قاضي حميدالدين از انوري سؤال کند
انوري در جواب قاضي گويد
سلطان سنجر انوري را به مجلس خود خوانده بود در شکر آن گفته
مدح شهاب الدين ابوالفتح کند و اجازه دخول به مجلس او خواهد
در تقاضاي راتبه
مدح قاضي حميدالدين
شکايت از دهر
مطايبه
در التماس برات انعام گويد که خبر آن بدو رسيد و برات نرسيده بود
در عارضه خاتون عصمة الدين رضية الملوک
در هجاي بخيلي گفته
در تقصير ملاقات ياران به يکديگر گويد
شراب خواهد
لغز
در مديح
شراب خواهد
در وصل سراي مجدالدين ابوالحسن
در تهنيت منصب گويد
در مدح
درخواست روشنايي کند
ممدوح براي حکيم خلعتي فرستاده در شکر آن گويد
شکايت از فلک و مدح صاحب
مخدوم به انوري جفتي موزه بخشيد در شکر آن گويد
در هجا
در شکايت
در حبس مجدالذين ابوالحسن عمراني
طلب ادرار و راتبه از مخدوم براي يک نفر از شاگردان خود کند
شراب خواهد
ايضا طلب شراب کند
در هجا
در تهديد و هجو قاضي هري
در نکوهش فلک
در مذمت زنان
در التماس موزه
در هجا
در نکوهش روزگار
اجازت خواهد
در وصف بنا و مدح مير عميد
از کسي درخواست پنبه کند
براي درآمدن به خانه اکفي الکفاة بار خواهد
شراب خواهد
حضور دوستي را خواهد
در تقاضاي انعامي که حواله شد و نيافت فرمايد
در قضا و قدر
حکيم رنجور بود و دوستي او را عيادت نکرد در شکايت و طلب حضور او گويد
اذن دخول به مجلس صاحب خواهد
مخدوم به حکيم جام شرابي بخشيده در شکر آن و طلب شراب گويد
در هجو شخصي که به علي مهتاب مشهور بود
شراب خواهد
در مرثيه
در مفارقت
في الاشتياق
در عذر
در مذمت اهل سوق
اسب پيري را مذمت کند
قبا از بزرگي خواسته
مطايبه ملکشاه پدر سلطان سنجر با مرد اعرابي
در عذر تقصير نرفتن پيش ممدوح
از ممدوح التماس کفش به معما کرده است
در مدح بدرالدين الغ جاندار بک اينانج بلکا سنقر
قاضي هري مبتلا به مرض جرب شده و حکيم به عيادت او رفته و او از خانه بيرون نيامده و اين قطعه را درهجو او گفته است
مطايبه با باغباني که ازو کدوي تر خواسته
شکايت از روزگار
نکته پسنديده
در طلب شکر و عود
در موعظه
مطايبه
در اشتياق
در مرثيه
مطايبه
در هجا
در تقاضا
در مديح
در هجو صلاح صالحي
در ذل سؤال
در نصيحت نفس
درمرثيه
مطايبه به محبوب کند
از نجيب الدين کاتب سياهي خواهد
امير شجاعي شاعر در قدح انوري گفته
حکيم در جواب شجاعي گويد
در مذمت شعرا
در عذر بدمستي خويش
در منع توزيع با جمال الدين مسعود گويد
در شکايت از ممدوح خويش حميدالدين
طلب وظيفه کند
در مذمت زنان
عزالدين نامي را ستايش کند
در مطايبه
تعريف شراب کند
شراب خواهد
در هجو
در شکايت
در تمثيل
در شکر
در تعريف عمارت و مدح صاحب
در وصف کوشک و سراي مجدالدين ابوالحسن عمراني
قسم بر بي گناهي
در مطايبه
سخن کمالي را ستايد
در مطايبه
در بيان حال خود
التماس انعام
ستايش ملک الشعرا ارشدالدين
الب ارغو يکي از ممدوحان حکيم را ميل کشيدند در آن باب گفته است
از بزرگي درخواست کاغذ سپيد کند
در نقدي که يکي از امرا در مرثيه سيدابوطالب نعمه بدو کرده بود گويد
قاضي حميدالدين در مدح حکيم گفته و بدو فرستاده
انوري در جواب اين قطعه گفته و او را ستوده است
به شخصي تکلف فرمايد
از دوستي سيم گرمابه خواهد
در تقاضا
در عذر غيبت از مجلس مخدوم
في الاشتياق
به مجلس صاحب بار خواهد
در اشتياق دوستي و طلب مکاتبات ازو
در شکايت
در حسب حال و وارستگي خويش
در طلب صاحب
شکوه از روزگار
در مدح تاج الدين ابوالمعالي محمد المستوفي گويد و عرق نسترن خواهد
در بيان هنرهاي خود و جهل ابناء عصر
در مطايبه
کيسه اي به حکيم وعده کرده اند آن را با کاردي طلب مي کند
در شکايت
نکته موزون
در شکر تشريف
وله ايضا
در افلاس و رنجوري خود
در عذر
التماس کفش کند
در حسب حال
در نصيحت
در اشتياق
در عزلت و قناعت و جواب سائلي که از حکيم قصه شعر گفتنش پرسيد گويد
در رياضت خاطر
مذمت ممدوحي که وعده صله بدو داده و وفا نکرده
در مدح
در اشتياق
از زبان پسران ميرداد که يکي طوطي به يک ملقب به ناصرالدين و ديگر عضدالدين است گفته و آنها را ستايش کرده است
در تمثيل
معما
شراب خواهد
لغز به اسم سلطان سنجر و بيان آنکه عدد نام سنجر با پيغمبران مرسل يکيست
در طلب عفو
مطايبه
در اظهار نيک نفسي خود گفته است
در غيبت پيروزشاه از بلخ و تهنيت قدوم او
در شکايت اهل زمان
نصيحت
در مرثيه
در قناعت
در طلب شراب
طلب پنبه و روغن کند
نکته موزون
در علو همت و کمال نفس خود
پيراهن کتان سنبلي از فريدالدين کاتب خواهد
در شکايت
از بزرگي مسحي و رانين خواهد
در مدح
در مذمت دشمنان صاحب
في اقتراح الذهب
زين الدين عبدالله از استر افتاده و حکيم به عيادت او نرفته بود اين قطعه در عذر تقصير خويش گفته
در مذمت افلاک
در مدح سلطان ملکشاه ثاني
در مديح
در جواب مکتوب دوستي
در قناعت و خويشتن داري
مطايبه
در مذمت شاعري
سلطان سنجر را گويد
در ذم فتوحي شاعر
شراب خواسته
حضور دوستي خواهد
شراب خواهد
در طلب شراب
در مرثيه مجدالدين ابوالحسن عمراني
در مدح پادشاه زمان
در طلب هيزم
طلب قبا از مخدوم کند
در حسب حال خويش گويد
در طلب سرکه و آبکامه
در تهنيت تشريف
معما در مدح رشيدالدين
شراب خواهد
لطيفه
از کريم الدين شراب خواهد
در نصيحت نفس خود
از لالابک تقاضايي کند
شراب خواهد
در طلب حضور دوستي گويد
در مدح و تهنيت
شراب خواهد
در طلب جو
قطعه زير از حکيم شجاعي است که به انوري نوشته است
انوري در جواب شجاع الدين خالد بلخي گفته و عذر تقصير خواسته است
ستايش سراي مجدالدين ابوالحسن عمراني
بزرگي به خانه انوري رفت در تهنيت قدوم او گويد
در قناعت
غرض از اين لغز ريواس است
در هجو کسي گفته
در هجو قاضي ناصح
در وصف بزرگي و کرم صاحب ترمد
در مدح عصمة الدين
در مدح امير فخرالدين ابوالمفاخر آبي
در نصيحت و موعظه
روزي بدمستي کرده بود در عذر آن گويد
في الموعظة
در مديح
در شکايت و تقاضاي الطاف صاحب
در عذر قي کردن در مجلس شراب گفته
در تقاضا
در مذمت کسي گفته
حسب حال
در مدح فيروزشاه
در هجا
در تهنيت
شراب خواهد
در تقاضا
در ناخن گرفتن صاحب
قسمت در توبه و انابه
شکايت از زمانه
در هجو سيف الدين نامي گفته
نصيحت
معما
در حسب حال
در موعظه
اين قطعه در شکايت از ملکشاه و نظام الملک گفت و متغير شدند و فتوحي آنرا جواب گفت
فتوحي شاعر بفرموده شاه و وزير جواب حکيم را گفت
در موعظه
ايضا در هجا
در شکايت
مطايبه
در شکايت
صاحب به حکيم اسبي وعده کرد در تقاضاي آن اين قطعه را گفته
مدح سديد فقيهي
در ستايش سخن خود
در حکمت و موعظه
در قناعت و خويشتن داري
در هجا
نصيحت
درباره نوسخن