مطايبه

دوش در خواب من پيمبر را
ديدمش کو ز امت آزردست
گفتمش اي بزرگ چت بودست
طبع پاک تو از چه پژمردست
گفت زين مقر يک همي جوشم
رونق وحي ايزدي بردست
آنچه اين زن به مزد مي خواند
جبرئيل آن به من نياوردست