نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
زبور عجم اقبال لاهوري
/
قسمت اول
قسمت اول
شماره ١: مي شود پرده ي چشمم پر کاهي گاهي
دعا
شماره ٣: عشق شورانگيز را هر جا ده در کوي تو بود
شماره ٤: غزل سراي و نواهاي رفته باز آور
شماره ٥: اي که ز من فزوده ئي گر مي آه و ناله را
شماره ٦: از مشت غبار ما صد ناله برانگيزي
شماره ٧: من اگر چه تيره خاکم دلکيست برک و سازم
شماره ٨: بصداي دردمندي بنواي دلپذيري
شماره ٩: بر سر کفر و دين فشان رحمت عام خويش را
شماره ١٠: نواي من از آن پر سوز و بيباک و غم انگيزست
شماره ١١: دل و ديده ئي که دارم همه لذت نظاره
شماره ١٢: گر چه شاهين خرد بر سر پروازي هست
شماره ١٣: اين جهان چيست صنم خانه ي پندار من است
شماره ١٤: فصل بهار اين چنين بانگ هزار اين چنين
شماره ١٥: برون کشيد ز پيچاک هست و بود مرا
شماره ١٦: خيز و به خاک تشنه ئي باده ي زندگي فشان
شماره ١٧: تو باين گمان که شايد سر آستانه دارم
شماره ١٨: نظر به راه نشينان سواره مي گذرد
شماره ١٩: بر عقل فلک پيما ترکانه شبيخون به
آرزو
شماره ٢١: عقل هم عشق است و از ذوق نگه بيگانه نيست
شماره ٢٢: سوز و گداز زندگي لذت جستجوي تو
شماره ٢٣: درين محفل که کار او گذشت از باده و ساقي
شماره ٢٤: ساقيا بر جگرم شعله ي نمناک انداز
شماره ٢٥: از آن آبي که در من لاله کارد ساتگيني ده
شماره ٢٦: ز هر نقشي که دل از ديده گيرد پاک مي آيم
شماره ٢٧: دل بي قيد من با نور ايمان کافري کرده
شماره ٢٨: ز شاعر ناله ي مستانه در محشر چه ميخواهي
شماره ٢٩: نه در انديشه ي من کارزار کفر و ايماني
شماره ٣٠: مرغ خوش لهجه شاهين شکاري از تست
شماره ٣١: خوشتر ز هزار پارسائي
شماره ٣٢: بر جهان دل من تاختنش را نگريد
شماره ٣٣: مرا براه طلب بار در گل است هنوز
شماره ٣٤: زمستان را سر آمد روزگاران
شماره ٣٥: هواي خانه و منزل ندارم
شماره ٣٦: از چشم ساقي مست شرابم
شماره ٣٧: شب من سحر نمودي که به طلعت آفتابي
شماره ٣٨: درين ميخانه اي ساقي ندارم محرمي ديگر
شماره ٣٩: بجهان دردمندان تو بگو چکار داري؟
شماره ٤٠: اگر نظاره از خود رفتگي آرد حجاب اولي
شماره ٤١: نور تو وانمود سپيد و سياه را
شماره ٤٢: بده آن دل که مستي هاي او از باده ي خويش است
شماره ٤٣: کف خاک برگ و سازم به رهي فشانم او را
شماره ٤٤: اين دل که مرا دادي لبريز يقين بادا
شماره ٤٥: رمز عشق تو به ارباب هوس نتوان گفت
شماره ٤٦: ياد ايامي، که خوردم باده ها با چنگ و ني
شماره ٤٧: انجم به گريبان ريخت اين ديده ي تر ما را
شماره ٤٨: خاور که آسمان به کمند خيال اوست
شماره ٤٩: فرصت کشمکش مده اين دل بي قرار را
شماره ٥٠: جانم درآويخت با روزگاران
شماره ٥١: به تسلئي که دادي نگذاشت کار خود را
شماره ٥٢: بحرفي ميتوان گفتن تمناي جهاني را
شماره ٥٣: چند بروي خود کشي پرده ي صبح و شام را
شماره ٥٤: نفس شمار به پيچاک روزگار خوديم
شماره ٥٥: به فغان نه لب گشودم که فغان اثر ندارد
شماره ٥٦: ما که افتنده تر از پرتو ماه آمده ايم
شماره ٥٧: اي خداي مهر و مه خاک پريشاني نگر
درباره نوسخن