آرزو

يا مسلمان را مده فرمان که جان بر کف بنه
يا درين فرسوده پيکر تازه جاني آفرين
يا چنانکن يا چنين
يا برهمن را بفرما خداوندي تراش
يا خود اندر سينه ي زناريان خلوت گزين
يا چنانکن يا چنين
ياد گر آدم که از ابليس باشد کمترک
ياد گر ابليس بهر امتحان عقل و دين
يا چنانکن يا چنين
يا جهاني تازه ئي يا امتحاني تازه ئي
مي کني تا چند با ما آنچه کردي پيش ازين
يا چنانکن يا چنين
فقر بخشي با شکوه خسرو پرويز بخش
يا عطا فرما خرد با فطرت روح الامين
يا چنانکن يا چنين
يا بکش در سينه ي من آرزوي انقلاب
يا دگرگون کن نهاد اين زمان و اين زمين
يا چنانکن يا چنين