ما که افتنده تر از پرتو ماه آمده ايم
کس چه داند که چسان اينهمه راه آمده ايم
با رقيبان سخن از درد دل ما گفتي
شرمسار از اثر ناله و آه آمده ايم
پرده از چهره برافکن که چو خورشيد سحر
بهر ديدار تو لبريز نگاه آمده ايم
عزم ما را به يقين پخته ترک ساز که ما
اندرين معرکه که بي خيل و سپاه آمده ايم
تو نداني که نگاهي سر راهي چه کند
در حضور تو دعا گفته براه آمده ايم