نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
مثنوي معنوي
/
دفتر دوم از مثنوي
دفتر دوم از مثنوي
سر آغاز
هلال پنداشتن آن شخص خيال را در عهد عمر رضي الله عنه
دزديدن مارگير ماري را از مارگيري ديگر
التماس کردن همراه عيسي عليه السلام زنده کردن استخوانها از عيسي عليه السلام
اندرز کردن صوفي خادم را در تيمار داشت بهيمه و لا حول خادم
حکايت مشورت کردن خداي تعالي در ايجاد خلق
بسته شدن تقرير معني حکايت به سبب ميل مستمع به استماع ظاهر صورت حکايت
التزام کردن خادم تعهد بهيمه را و تخلف نمودن
گمان بردن کاروانيان که بهيمه صوفي رنجورست
يافتن شاه باز را به خانه کمپير زن
حلوا خريدن شيخ احمد خضرويه جهت غريمان بالهام حق تعالي
ترسانيدن شخصي زاهدي را کي کم گري تا کور نشوي
تمامي قصه زنده شدن استخوانها به دعاي عيسي عليه السلام
خاريدن روستايي در تاريکي شير را بظن آنک گاو اوست
فروختن صوفيان بهيمه مسافر را جهت سماع
تعريف کردن مناديان قاضي مفلس را گرد شهر
شکايت کردن اهل زندان پيش وکيل قاضي از دست آن مفلس
تتمه قصه مفلس
مثل
ملامت کردن مردم شخصي را کي مادرش را کشت به تهمت
امتحان پادشاه به آن دو غلام کي نو خريده بود
براه کردن شاه يکي را از آن دو غلام و ازين ديگر پرسيدن
قسم غلام در صدق و وفاي يار خود از طهارت ظن خود
حسد کردن حشم بر غلام خاص
کلوخ انداختن تشنه از سر ديوار در جوي آب
فرمودن والي آن مرد را کي اين خاربن را کي نشانده اي بر سر راه بر کن
آمدن دوستان به بيمارستان جهت پرسش ذاالنون مصري رحمة الله عليه
فهم کردن مريدان کي ذاالنون ديوانه نشد قاصد کرده است
رجوع به حکايت ذاالنون رحمة الله عليه
امتحان کردن خواجه لقمان زيرکي لقمان را
ظاهر شدن فضل و زيرکي لقمان پيش امتحان کنندگان
تتمه حسد آن حشم بر آن غلام خاص
عکس تعظيم پيغام سليمان در دل بلقيس از صورت حقير هدهد
انکار فلسفي بر قرائت ان اصبح ماؤکم غورا
انکار کردن موسي عليه السلام بر مناجات شبان
عتاب کردن حق تعالي موسي را عليه السلام از بهر آن شبان
وحي آمدن موسي را عليه السلام در عذر آن شبان
پرسيدن موسي از حق سر غلبه ظالمان را
رنجانيدن اميري خفته اي را کي مار در دهانش رفته بود
اعتماد کردن بر تملق و وفاي خرس
گفتن نابيناي سايل کي دو کوري دارم
تتمه حکايت خرس و آن ابله کي بر وفاي او اعتماد کرده بود
گفتن موسي عليه السلام گوساله پرست را کي آن خيال انديشي و حزم تو کجاست
ترک کردن آن مرد ناصح بعد از مبالغه پند مغرور خرس را
تملق کردن ديوانه جالينوس را و ترسيدن جالينوس
سبب پريدن و چرخيدن مرغي با مرغي کي جنس او نبود
تتمه اعتماد آن مغرور بر تملق خرس
رفتن مصطفي عليه السلام به عيادت صحابي و بيان فايده عيادت
وحي کردن حق تعالي به موسي عليه السلام کي چرا به عيادت من نيامدي
تنها کردن باغبان صوفي و فقيه و علوي را از همديگر
رجعت به قصه مريض و عيادت پيغامبر عليه السلام
گفتن شيخ ابويزيد را کي کعبه منم گرد من طوافي مي کن
حکايت
دانستن پيغامبر عليه السلام کي سبب رنجوري آن شخص گستاخي بوده است در دعا
عذر گفتن دلقک با سيد اجل کي چرا فاحشه را نکاح کرد
به حيلت در سخن آوردن سايل آن بزرگ را کي خود را ديوانه ساخته بود
حمله بردن سگ بر کور گدا
خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان
دوم بار در سخن کشيدن سايل آن بزرگ را تا حال او معلوم تر گردد
تتمه نصيحت رسول عليه السلام بيمار را
وصيت کردن پيغامبر عليه السلام مر آن بيمار را و دعا آموزانيدنش
بيدار کردن ابليس معاويه را کي خيز وقت نمازست
از خر افکندن ابليس معاويه را و روپوش و بهانه کردن و جواب گفتن معاويه او را
باز جواب گفتن ابليس معاويه را
باز تقرير کردن معاويه با ابليس مکر او را
باز جواب گفتن ابليس معاويه را
عنف کردن معاويه با ابليس
ناليدن معاويه به حضرت حق تعالي از ابليس و نصرت خواستن
باز تقرير ابليس تلبيس خود را
باز الحاح کردن معاويه ابليس را
شکايت قاضي از آفت قضا و جواب گفتن نايب او را
به اقرار آوردن معاويه ابليس را
راست گفتن ابليس ضمير خود را به معاويه
فضيلت حسرت خوردن آن مخلص بر فوت نماز جماعت
تتمه اقرار ابليس به معاويه مکر خود را
فوت شدن دزد بآواز دادن آن شخص صاحب خانه را کي نزديک آمده بود کي دزد را دريابد و بگيرد
قصه منافقان و مسجد ضرار ساختن ايشان
فريفتن منافقان پيغامبر را عليه السلام تا به مسجد ضرارش برند
انديشيدن يکي از صحابه بانکار کي رسول چرا ستاري نمي کند
قصه آن شخص کي اشتر ضاله خود مي جست و مي پرسيد
متردد شدن در ميان مذهبهاي مخالف و بيرون شو و مخلص يافتن
امتحان هر چيزي تا ظاهر شود خير و شري کي در ويست
شرح فايده حکايت آن شخص شتر جوينده
بيان آنک در هر نفسي فتنه مسجد ضرار هست
حکايت هندو کي با يار خود جنگ مي کرد بر کاري و خبر نداشت کي او هم بدان مبتلاست
قصد کردن غزان بکشتن يک مردي تا آن دگر بترسد
بيان حال خودپرستان و ناشکران در نعمت وجود انبيا و اوليا عليهم السلام
شکايت گفتن پيرمردي به طبيب از رنجوريها و جواب گفتن طبيب او را
قصه جوحي و آن کودک کي پيش جنازه پدر خويش نوحه مي کرد
ترسيدن کودک از آن شخص صاحب جثه و گفتن آن شخص کي اي کودک مترس کي من نامردم
قصه تيراندازي و ترسيدن او از سواري کي در بيشه مي رفت
قصه اعرابي و ريگ در جوال کردن و ملامت کردن آن فيلسوف او را
کرامات ابراهيم ادهم قدس الله سره بر لب دريا
آغاز منور شدن عارف بنور غيب بين
طعن زدن بيگانه در شيخ و جواب گفتن مريد شيخ او را
بقيه قصه ابراهيم ادهم بر لب آن دريا
دعوي کردن آن شخص کي خداي تعالي مرا نمي گيرد به گناه و جواب گفتن شعيب عليه السلام مرورا
بقيه قصه طعنه زدن آن مرد بيگانه در شيخ
گفتن عايشه رضي الله عنها مصطفي را عليه السلام کي تو بي مصلي بهر جا نماز مي کني چونست
کشيدن موش مهار شتر را و معجب شدن موش در خود
کرامات آن درويش کي در کشتي متهمش کردند
تشنيع صوفيان بر آن صوفي کي پيش شيخ بسيار مي گويد
عذر گفتن فقير به شيخ
بيان دعويي که عين آن دعوي گواه صدق خويش است
سجده کردن يحيي عليه السلام در شکم مادر مسيح را عليه السلام
اشکال آوردن برين قصه
جواب اشکال
سخن گفتن به زبان حال و فهم کردن آن
پذيرا آمدن سخن باطل در دل باطلان
جستن آن درخت کي هر که ميوه آن درخت خورد نميرد
شرح کردن شيخ سر آن درخت با آن طالب مقلد
منازعت چهار کس جهت انگور کي هر يکي به نام ديگر فهم کرده بود آن را
برخاستن مخالفت و عداوت از ميان انصار به برکات رسول عليه السلام
قصه بط بچگان کي مرغ خانگي پروردشان
حيران شدن حاجيان در کرامات آن زاهد کي در باديه تنهاش يافتند
درباره نوسخن