از بن دندان بگفتش بهر آن
کردمت بيدار مي دان اي فلان
تا رسي اندر جماعت در نماز
از پي پيغامبر دولت فراز
گر نماز از وقت رفتي مر ترا
اين جهان تاريک گشتي بي ضيا
از غبين و درد رفتي اشکها
از دو چشم تو مثال مشکها
ذوق دارد هر کسي در طاعتي
لاجرم نشکيبد از وي ساعتي
آن غبين و درد بودي صد نماز
کو نماز و کو فروغ آن نياز