اگر تو خنده کني از گل وشراب چه حظ
وگر توزهر دهي تشنه را از آب چه حظ
اگر نه سايه حسن تو جويم از خورشيد
ز خامشي شب ونور آفتاب چه حظ
عنان اين دل صد جا شکسته را درياب
ستم نواز شها از ده خراب چه حظ
ز آسمان طلبيدم نشان راحت گفت
اگر سؤال غلط باشد از جواب چه حظ
تلافي شب غم ميکنم بخواب صبوح
اگر نه تلخي غم بشکند ز خواب چه حظ
سبوي دردکشان محتسب شکست بلي
اگر دلي نخراشد ز احتساب چه حظ
نشاط فارغ واندوه عاشقست شراب
اگر ملال نيفزايد از شراب چه حظ
کمال حسن وجمال نشاط در جلوه ست
هزار سال نهفتنش در نقاب چه حظ
مگو که گويش بواعظ نمي کند عرفي
نديم ميکده را زآيت عذاب چه حظ