جان غمگين مفروش ودل خشنود مخر
نقد همت مده وعشوه مقصود مخر
درد گفتار نگر گوش بگفتار منه
شعله را بيع کن از آتش ما دود مخر
سينه گرم نداري مطلب صحبت عشق
آتشي نيست چو در مجمره ات عود مخر
ذکر معشوق کن ودرس فلاطون مشنو
بلبل مست شو ونغمه داود مخر
عرفيا مصلحت کار فراموش مکن
مده از کف بزيان گوهر وبي سود مخر