ياران بروز حادثه برق جهان شوند
چون يار شد جهان همگي مهربان شوند
لنگان روند در قدمم تا سبک روم
چون پابسنگ برزنم آتش عنان شوند
در ترکتاز فتنه بپوشند ديدگان
بگريزم ارز حادثه ديده بان شوند
جوشند چون مگس بلبم گاه نوشخند
چون تلخئي رسد همه عنقانشان شوند
در بندچه گذاشته يوسف ، کنند خواب
چون شد خلاص بر اثر کاروان شوند
اي آسمان بتازه برانگيز فتنه
تا دوستان به تهنيت دشمنان شوند
تابوتم اي جنازه کشان ديرتر بريد
تا دشمنان ز همرهيش کامران شوند
ني ني لباس کعبه بدوشم ده اي ملک
تا زايران بتکده لبيک خوان شوند
اينک رسيد نعمت الوان صلا زنيد
تا معده پروران همگي ميهمان شوند
اي خدمتي ، مجال عبور مگس مده
تا آتش مطلبان زنعم کامران شوند
اينک زدند مسند جاهي که قدسيان
در سايه دعا بدر آسمان شوند
مردم کليم صورت وفرعون سيرتند
عرفي تو گرگ شو اگر اينان شبان شوند