عشرت گيتي اگر صحبت يوسف باشد
نپذيري مگرت ميل تأسف باشد
حسدت بر هنر افزود بدان مي ماند
که يکي زاهل نظر دشمن يوسف باشد
در ره عشق توقف نپسندي ورنه
تا ابد هر قدمش جاي تأسف باشد
عالم شهره بعلم آفت دين شد چه عجب
غلط انديش که طبعش بتصرف باشد
اين همه عالم وآدم که شنيدي عشقست
گربعاشق فتد اين نام تکليف باشد
نکته اي چند بگويم به تکلف عرفي
ليک وقتي که ترا ذوق تصوف باشد