ما را بطرب نسبت و پيوند حرامست
بر اهل محبت دل خرسند حرامست
در مذهب ما تشنه لب شربت کوثر
بي چاشني آن لب چون قند حرامست
ناصح مگشا لب که گنه کار نکردي
در شرع ملامت زدگان پند حرامست
از وصل مجو کام که در شرع محبت
چيدن ثمر نخل برومند حرامست
دارم هوس ديدن ماهي که برويش
غير از نظر لطف خداوند حرامست
محرومي يعقوب ازآنست که نگزيد
شرعي که دروديدن فرزند حرامست
يارب چه بلاييست که در مذهب خوبان
دشنام حلالست وشکر خندحرامست
زنداني غم شو که بصحراي محبت
صيدي که نشد کشته درين بند حرامست
عرفي بود از ميکده درد قدح نوش
آن باده ننوشد که بگويند حرامست