شماره ٧٠: آن کمان ابرو کند چون ميل تيرانداختن

آن کمان ابرو کند چون ميل تيرانداختن
ناوک او را نشان مي بايد از جان ساختن
سروران چون گو به پاي توسنش بازند سر
چون کند آن شهسوار آهنگ چوگان باختن
داد مظلومان بده تا چند اي بيدادگر
رخش بيداد و ستم بر دادخواهان تاختن
باغبان پرداخت گلشن را، اکنون بايد به مي
در چمن ز آيينه دل زنگ غم پرداختن
سازگاري چون ندارد يار هاتف بايدت
ز آتش غم سوختن با سوز هجران ساختن