شماره ١٤: بوده است يار بي من اگر دوش با رقيب

بوده است يار بي من اگر دوش با رقيب
يا من به قتل مي رسم امروز يا رقيب
شکر خدا که مرد به ناکامي و نديد
مرگ مرا که مي طلبد از خدا رقيب
با يار شرح درد جدائي چسان دهم
چون يک نفس نمي شود از وي جدا رقيب
هم آشناست با تو و هم محرم اي دريغ
ظلم است با سگ تو بود آشنا رقيب
در عاشقي هزار غم و درد هست و نيست
دردي از اين بتر که بود يار با رقيب
با هاتف آنچه کرده که او داند و خدا
بيند جزاي جمله به روز جزا رقيب