مرد مخلص نگشته از خود پاک
باشد اخلاص او همه اشراک
نفسش از چرک شرک ناشده صاف
دارد اخلاص را به خويش مضاف
نيست پيش محقق آگاه
مخلصان را جز اين خطر در راه
چون رهاند حقش ز نفس دغل
کسر لامش شود به فتح بدل
بود مخلص کنون شود مخلص
دهدش مخلصي ز خود مخلص
بلکه چون خود ز نفس ناکس رست
کسر او فتح و فتح او کسر است
گر به اخلاص خود شود حاضر
بيند اخلاص حق ز خود ظاهر
مخلص آيد ولي به حق نه به خود
به حق آموزد اين سبق نه به خود
مخلص مخلصي که در قرآن
انبيا راست نازل اندر شان
در عبارت بود دو صيغه ولي
در حقيقت بود به يک معني