خواجه نقشبند بند گشاي
نقش غير از دل مريد زداي
گفت راهي که حق شناس سپرد
پي به مقصود خويش ازان ره برد
دولت ورزش مراقبه بود
که به مقصد رسيد از آن ره زود
ديگران کان طريق نسپردند
پي به مقصود ديرتر بردند
باشد آن راه مرد صاحب سر
ليکن آمد دوام آن نادر
گر دولت را هواي آن ره خواست
مايه کسب آن خلاف هواست
چون خلاف هوا کني پيشه
برهي از هزار انديشه
بر يک انديشه مستقيم شوي
در حريم وفا مقيم شود