نيست لا اله الا الله
به حقيقت بجز سه حرف اله
جمله اجزاي اين خجسته کلام
شد ز تکرار اين حروف تمام
گر بجويي درين کلام شگرف
غير ازين حرفها نيابي حرف
اين سه حرفند کاختلاف جهات
کرده آن را به صورت کلمات
کلماتي که گشت ازان حاصل
زان عيان شد مرکب کامل
پس درين جمله لفظ ها بي پيچ
غير اسم اله نبود هيچ
همچنين معنيش که اصل اصول
اوست در اصطلاح اهل وصول
در همه رتبه هاي امکاني
چه مجرد چه جسم و جسماني
سريان دارد و ظهور اما
سرياني برون ز دانش ما
ز اختلاف تنوعات شئون
مي نمايد جمال گوناگون
مي کند در همه مراتب سير
مختفي در حجاب صورت غير
بلکه محو است صورت اغيار
ليس في الدار غيره ديار