چو پيش نقش شيرين کوهکن عرض بلا کردي
اگر سنگين نبودي گوش او فريادها کردي
کند بيگانگي هر چند گويم شرح غم با او
چه غم بودي اگر خود را به اين حرف آشنا کردي
به اغيار آنقدرها مي توانست از وفا ديدن
چه مي شد گر زيادي يک نظر هم سوي ما کردي
به تنگيم از جدايي کاشکي مي شد يکي پيدا
که ما را رهنمايي سوي اقليم فنا کردي
اجل گر رحم بر وحشي نکردي شام مهجوري
تو مي داني که غم با روزگار او چها کردي