شماره ٣٨٢: چون کوه غم تاب آورد جسمي بدين فرسودگي

چون کوه غم تاب آورد جسمي بدين فرسودگي
غم بر نتابد بيش ازين بايد تن فرمودگي
ني ناله اي نزديک لب ني گريه اي در دل گره
يارب نصيب من مکن اينست اگر آسودگي
گفتي به عشق ديگري آلوده اي تهمت مکن
حاشا معاذالله کجا عشق من و آلودگي
رفت آن سوار تندرو ماند اين سگ دنباله دو
بشتاب اي پاي طلب يارب مبادت سودگي