چه شود گرم نوازي به عنايت خطابي
نه اگر براي لطفي به بهانه عتابي
ته پاي جان شکاري دل من به خون زند پر
چو کبوتري که افتد به تصرف عقابي
چو منش رکاب بوسم چه سبک عنان سواري
چو به غير همعنان شد چو بلا گران رکابي
همه خرقه صلاحم شده خارخار و گل گل
ز ميي که داغ آن مي نرود به هيچ بابي
بگذار درس دانش که نهايتي ندارد
ز کتاب عشق وحشي بنويس يک دو بابي