شماره ٣٨٠: جايي روم که جنس وفا را خرد کسي

جايي روم که جنس وفا را خرد کسي
نام متاع من به زبان آورد کسي
ياري که دستگيري ياري کند کجاست
گر سينه اي خراشد و جيبي درد کسي
ياريست هر چه هست و ز ياري غرض وفاست
ياري که بيوفاست کجا مي برد کسي
دهقان چه خوب گفت چو مي کند خاربن
شاخي کش اين بر است چرا پرورد کسي
وحشي براي صحبت ياران بي وفا
خاطر چرا حزين کند و غم خورد کسي