صاف طرب آماده کن ترتيب عشرتخانه ده
بنشين و بنشان غير را ، پيمانه خور ، پيمانه ده
نقل وفا در بزم نه تا رام گردد مدعي
مرغي که نبود در قفس او را فريب دانه ده
تا گرم گردد هر زمان هنگامه اي در کوي تو
طفلان بازي دوست را زنجير اين ديوانه ده
با لاابالي مشربان خوش بر سر ميدان درآ
دستار را آشفته کن تابي بر آن رندانه ده
گر پيش او گشتي خجل سهل است اين خفت بکش
وحشي شکايت تا به کي تخفيف اين افسانه ده