شماره ٣٥٦: سد خانه دين سوخت به هر رهگذر از تو

سد خانه دين سوخت به هر رهگذر از تو
کافر نکند آنچه تو کردي ، حذر از تو
بي رحم کسي شرح جگر خوردن من پرس
پيکان جفا چند خورم بر جگر از تو
آنکس که برآورد مرا از چو تو نخلي
يارب نخورد در چمن عمر بر از تو
اي قاصد از آن همسفر غير خبر چيست
مشتاب که معلوم کنم يک خبر از تو
وحشي چه دهي شرح به ما حرف غم خويش
ما نيز اسيريم به سد غم بتر از تو