گر چه کردم ذوقها از آشناييهاي او
انتقام از من کشيد آخر جداييهاي او
اله اله اين دل است آن دل که وقتي داشتم
ياد آن اظهار قرب و خودنماييهاي او
حسرت آن مرغ کز خرم بهاري دور ماند
مي توان کردن قياس از بينواييهاي او
ما و تو هم درد و هم داغيم اي مرغ چمن
تو ز گل مي نال و من از بي وفاييهاي او
وحشي و اميد وصل و امتحان خود به صبر
عاقبت کاري کند صبرآزماييهاي او