شماره ٣١٩: يک همدم و همنفس ندارم

يک همدم و همنفس ندارم
مي ميرم و هيچ کس ندارم
گويند بگير دامن وصل
مي خواهم و دسترس ندارم
دارم هوس و نمي دهد دست
آن نيست که اين هوس ندارم
گفتي گله اي ز ما نداري
دارم گله از تو پس ندارم
وحشي نروم به خواب راحت
تا تکيه به خار و خس ندارم