شماره ٣٠٩: ديريست که رندانه شرابي نکشيديم

ديريست که رندانه شرابي نکشيديم
در گوشه باغي مي نابي نکشيديم
چون سبزه قدم بر لب جويي ننهاديم
چون لاله قدح بر لب آبي نکشيديم
بر چهره کشيديم نقاب کفن افسوس
کز چهره مقصود نقابي نکشيديم
بسيار عذابي که کشيديم وليکن
دشوارتر از هجر عذابي نکشيديم
وحشي به رخ ما در فيضي نگشودند
تا پاي طلب از همه بابي نکشيديم