ما را دو روزه دوري ديدار مي کشد
زهريست اين که اندک و بسيار مي کشد
عمرت دراز باد که ما را فراق تو
خوش مي برد به زاري و خوش زار مي کشد
مجروح را جراحت و بيمار را مرض
عشاق را مفارقت يار مي کشد
آنجا که حسن دست به تيغ کرشمه برد
اول جفا کشان وفادار مي کشد
وحشي چنين کشنده بلايي که هجر اوست
ما را هزار بار نه يک بار مي کشد