شماره ١٨٩: ما را به سوي خود خم موي تو مي کشد

ما را به سوي خود خم موي تو مي کشد
زنجير کرده بر سر کوي تو مي کشد
اي باغ خوش بخند که خلقي ز هر طرف
چون سبزه رخت بر لب جوي تو مي کشد
اي سبزه، بخت سبز تو داري که لاله سان
هر سو کسي پياله بر روي تو مي کشد
اي بوستان شکفته شو اکنون که خلق را
دل همچو غنچه باز به سوي تو مي کشد