چشم او قصد عقل و دين دارد
لشکر فتنه در کمين دارد
عالمي را کند مسخر خويش
هر که او لشکري چنين دارد
مست و خنجر به دست مي آيد
آه با عاشقان چه کين دارد
هيچکس را به جان مضايقه نيست
اگر آن شوخ قصد اين دارد
ساعد او مباد رنجه شود
داغ بر دست نازنين دارد
هر کرا هست تحفه اي در دست
پيش جانان در آستين دارد
نيم جاني ست تحفه وحشي
چه کند بي نوا همين دارد