بهر دلم که درد کش و داغدار تست
داروي صبر بايد و آن در ديار تست
يک بار نام من به غلط بر زبان نراند
ما را شکايت از قلم مشکبار تست
بر پاره کاغذي دو سه مدي توان کشيد
دشنام و هر چه هست غرض يادگار تست
تو بي وفا چه باز فراموش پيشه اي
بيچاره آن اسير که اميدوار تست
هان اين پيام وصل که اينک روانه است
جانم به لب رسيده که در انتظار تست
مجنون هزار نامه ز ليلي زياده داشت
وحشي که همچو يار فراموشکار تست