شماره ٦١١: دوش همه شب دوش همه شب

دوش همه شب دوش همه شب
گشتم من بر بام افندي
آخر شب شد آخر شب شد
خوردم مي از جام افندي
شير و شکر را شمس و قمر را
مايه ببخشد نام افندي
نور دو عالم عشق قديمي
دولت مرغان دام افندي
شير روان شد خوش ز بيانش
شير سيه شد رام افندي
کام ملوکان جايزه گيري
جايزه بخشي کام افندي
کعبه جان ها روي مليحش
پخته عالم خام افندي
گر الفي و سابق حرفي
محو شو اندر لام افندي
نور بود او نار نمايد
خاص بود خود عام افندي
بس کن بس کن کس نتواند
که بگزارد وام افندي