بيا بيا که تويي جان جان جان سماع
هزار شمع منور به خاندان سماع
چو صد هزار ستاره ز تست روشن دل
بيا که ماه تمامي در آسمان سماع
بيا که جان و جهان در رخ تو حيرانست
بيا که بوالعجبي نيک در جهان سماع
بيا که بي تو به بازار عشق نقدي نيست
بيا که چون تو زري را نديد کان سماع
بيا که بر در تو شسته اند مشتاقان
ز بام خويش فروکن تو نردبان سماع
بيا که رونق بازار عشق از لب تست
که شاهديست نهاني در اين دکان سماع
بيار قند معاني ز شمس تبريزي
که باز ماند ز عشق لبش دهان سماع