گفتم که اي جان خود جان چه باشد
اي درد و درمان درمان چه باشد
خواهم که سازم صد جان و دل را
پيش تو قربان قربان چه باشد
اي نور رويت اي بوي کويت
اسرار ايمان ايمان چه باشد
گفتي گزيدي بر ما دکاني
بر بي گناهي بهتان چه باشد
اقبال پيشت سجده کنانست
اي بخت خندان خندان چه باشد
بگشاي اي جان در بر ضعيفان
بر رغم دربان دربان چه باشد
فرمود صوفي که آن نداري
باري بپرسش که آن چه باشد
با حسن رويت احسان کي جويد
خود پيش حسنت احسان چه باشد
تو شيري و ما انبان حيله
در پيش شيران انبان چه باشد
بردار پرده از پيش ديده
کوري شيطان شيطان چه باشد
بس خلق هستند کز دوست مستند
هرگز ندانند که نان چه باشد