نه فلک مر عاشقان را بنده باد
دولت اين عاشقان پاينده باد
بوستان عاشقان سرسبز باد
آفتاب عاشقان تابنده باد
تا قيامت ساقي باقي عشق
جام بر کف سوي ما آينده باد
بلبل دل تا ابد سرمست باد
طوطي جان هم شکرخاينده باد
تا ابد پستان جان پرشير باد
مادر دولت طرب زاينده باد
شيوه عاشق فريبي هاي يار
کم مباد و هر دم افزاينده باد
از پي لعلش گهربارست چشم
اين گهر را لعلش استاينده باد
چشم ما بگشاد چشم مست او
طالبان را چشم بگشاينده باد
دل ز ما بربود حسن دلربا
چابک و صياد و برباينده باد
مرغ جانم گر نپرد سوي عشق
پر و بال مرغ جان برکنده باد
عشق گريان بيندم خندان شود
اي جهان از خنده اش پرخنده باد
سنگ ها از شرم لعلش آب شد
شرم ها از شرم او شرمنده باد
من خموشم ميوه نطق مرا
مي بپالايد که پالاينده باد