خنب هاي لايزالي جوش باد
باده نوشان ازل را نوش باد
تيزچشمان صفا را تا ابد
حلقه هاي عشق تو در گوش باد
دوش گفتم ساقيش را هوش دار
ساقيش گفتا مرا بي هوش باد
اي خدا از ساقيان بزم غيب
در دو عالم بانگ نوشانوش باد
عقل کل کو راز پوشاند همي
مست باد و راز بي روپوش باد
هر سحر همچون سحرگه بي حجاب
آفتاب حسن در آغوش باد
شمس تبريز ار چه پشتش سوي ماست
صد هزاران آفرين بر روش باد