هم لبان مي فروشت باده را ارزان کند
هم دو چشم شوخ مستت رطل را گردان کند
هم جهان را نور بخشد آفتاب روي تو
زهر را ترياق سازد کفر را ايمان کند
هر که را در چشم آرد چشم او روشن شود
هر که را از جان برآرد عرقه جانان کند
چونک بر کرسي برآيد پادشاه روح او
چرخ را برهم دراند عرش را لرزان کند
آنک از حاجت نظر دارد به کاسه هر کسي
لطف او برگيرد و همکاسه سلطان کند