شماره ٧١٩: اي اهل صبوح در چه کاريد
اي اهل صبوح در چه کاريد
شب مي گذرد روا مداريد
ماننده آفتاب رخشان
از جام صبوح سر برآريد
اي شب شمران اگر شمارست
باري شب زلف او شماريد
زخمي که زدست وانماييد
گر پنجه شير را شکاريد
در خواب شويد اي ملولان
وين خلوت را به ما سپاريد
مي آيد آن نگار امشب
چون منتظران آن نگاريد
زان روي که شمس دين تبريز
داند که شما در انتظاريد