گر ماه شب افروزان روپوش روا دارد
گيرم که بپوشد رو بو را چه دوا دارد
گر نيز بپوشد رو ور نيز ببرد بو
از خنبش روحاني صد گونه گوا دارد
آن مه چو گريزانه آيد سپس خانه
ليکن دل ديوانه صد گونه دغا دارد
غم گر چه بود دشمن گويد سر او با من
با مرغ دلم گويد کو دام کجا دارد