چون جغد بود اصلش کي صورت باز آيد
چون سير خورد مردم کي بوي پياز آيد
چون افتد شير نر از حمله حيز و غر
وز زخمه کون خر کي بانگ نماز آيد
پاي تو شده کوچک از تنگي پاپوچک
پا برکش اي کوچک تا پهن و دراز آيد
بگشاي به اميدي تو ديده جاويدي
تا تابش خورشيدش از عرش فرازآيد
چنگا تو سري برکن در حلقه سر اندر کن
تو خويش تهيتر کن تا چنگ به ساز آيد