اي غم اگر مو شوي پيش منت بار نيست
پر شکرست اين مقام هيچ تو را کار نيست
غصه در آن دل بود کز هوس او تهيست
غم همه آن جا رود کان بت عيار نيست
اي غم اگر زر شوي ور همه شکر شوي
بندم لب گويمت خواجه شکرخوار نيست
در دل اگر تنگيست تنگ شکرهاي اوست
ور سفري در دلست جز بر دلدار نيست
اي که تو بي غم نه اي مي کن دفع غمش
شاد شو از بوي يار کت نظر يار نيست
ماه ازل روي او بيت و غزل بوي او
بوي بود قسم آنک محرم ديدار نيست