خلق هاي خوب تو پيشت دود بعد از وفات
همچو خاتونان مه رو مي خرامند اين صفات
آن يکي دست تو گيرد وان دگر پرسش کند
وان دگر از لعل و شکر پيش بازآرد زکات
چون طلاق تن بدادي حور بيني صف زده
مسلمات مؤمنات قانتات تائبات
بي عدد پيش جنازه مي دود خوهاي تو
صبر تو و النازعات و شکر تو و الناشطات
در لحد مونس شوندت آن صفات باصفا
در تو آويزند ايشان چون بنين و چون بنات
حله ها پوشي بسي از پود و تار طاعتت
بسط جانت عرصه گردد از برون اين جهات
هين خمش کن تا تواني تخم نيکي کار تو
زانک پيدا شد بهشت عدن ز افعال ثقات