شماره ٢٤٢: خيک دل ما مشک تن ما
خيک دل ما مشک تن ما
خوش نازکنان بر پشت سقا
از چشمه جان پر کرد شکم
کاي تشنه بيا اي تشنه بيا
سقا پنهان وان مشک عيان
ليکن نبود از مشک جدا
گر رقص کند آن شير علم
رقصش نبود جز رقص هوا
دورم ز نظر فعلم بنگر
تا بوي بود بر عود گوا
از بوي تو جان قانع نشود
اي چشمه جان اي چشم رضا