اي يوسف خوش نام ما خوش مي روي بر بام ما
اي درشکسته جام ما اي بردريده دام ما
اي نور ما اي سور ما اي دولت منصور ما
جوشي بنه در شور ما تا مي شود انگور ما
اي دلبر و مقصود ما اي قبله و معبود ما
آتش زدي در عود ما نظاره کن در دود ما
اي يار ما عيار ما دام دل خمار ما
پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پاي دل جان مي دهم چه جاي دل
وز آتش سوداي دل اي واي دل اي واي ما