اگر دوري ز من در آرزويت زار مي ميرم
وگر پيش مني از لذت ديدار ميميرم
ز درد هجر زارم بر سر من زينهار امشب
گذاري کن که من زين درد بي زنهار مي ميرم
بسويم بين و يک حسرت برون کن از دلم جانا
که از ناديدنت با حسرت بسيار مي ميرم
با تو آن روز که شطرنج محبت چيدم
ماني خود ز تو در بازي اول ديدم