از باده لاله تو چو در ژاله ميرود
خون قطره قطره در جگر لاله ميرود
چشم تو هندوئيست که پنداري از خطا
صد ترک تند خوش به دنباله ميرود
از خشگ سال ناز جهان ميشود خلاص
سال دگر که ماه تو در هاله ميرود
زين باده دو ساله که مي آورند باز
ناموس زهد زاهد صد ساله ميرود
از شکر ني قلمم هردم از عراق
صد کاروان قند به بنگاله ميرود
زيبا عروس جمله انديشه ام به کار
بي مشتري فريبي دلاله ميرود
شب محتشم چو مي کند آهنگ نوحه ساز
تا روز از زمين به فلک ناله ميرود