هنوزت به ما کينه برجاست گوئي
هنوزت سرکشتن ماست گوئي
هنوزت به اين کشته نا پشيمان
سر جنگ و آهنگ غوغاست گوئي
هنوزت ز کين صورت خشم پنهان
در آيينه چهره پيداست گوئي
هنوزت بدشنام من پيش خوبان
لب تلخ گفتار گوياست گوئي
هنوز استمالت دهد در عذابم
بدآموز آزار فرماست گوئي
هنوز اندران خاطر اسباب کلفت
ز ديرينه گيها مهياست گوئي
کسي اين قدر تاب خواري ندارد
دل محتشم سنگ خاراست گوئي